تجاوز خیانت به زندگی است
19 Sibat 2012 Yekşem
. همانگونه كه بردگی زنان سطح بردگی اجتماعی را تعیین مینماید، وضعیت كائوتیك موجود در روابط زنـ مرد نیز چالش مدرنیتهی كاپیتالیستی امروزین و وضعیت كائوتیك آن را بازتاب میدهد
برگرفته از دفاعیات رهبرآپو
پرسش اساسی كه باید پرسیده شود این است كه چرا مرد در موضوع زن اینهمه حسود، حاكمیتگرا و جانی برخورد نموده و از حیات بیست و چهار ساعته در موقعیت تجاوزكارانه دست برنمیدارد؟ بدون شك تجاوز و حاكمیت، اصطلاحات [كاربستی در] استثمار اجتماعی بوده و كیفیت اجتماعی رویدادها را بیان مینماید. عموما هم هیرارشی، پدرسالاری و قدرت را تداعی مینمایند. ولی یك معنای عمیقتر آن بیان خیانت به حیات میباشد. پیوند پرجانبهی زن با حیات، میتواند موضع جنسیتگرای اجتماعی مرد را آشكار نماید. جنسیتگرایی اجتماعی، بیانگر مفقود گشتن غنای حیاتی تحتتأثیر ناكارا و نابودكنندهی جنسیتگرایی؛ و موضع خشونت، تجاوز و حاكمیتگرایی نشأت گرفته از آن میباشد. پیوند غریزهی جنسی با تداوم بخشیدن به حیات آشكار میباشد. اما دیده نشده كه هیچ موجود زندهای دارای ذهنیتی باشد كه بیست و چهار ساعت در درون ولع جنسی باشد. آشكار است كه حیات عبارت از رابطهی جنسی نیست. بالعكس میتوان گفت كه اجماع جنسی، نوعی لحظهی مرگ بوده و به عبارت صحیحتر یك حملهی مرگبار حیات در برابر مرگ میباشد. بنابراین هر اندازه عمل جنسی افزون به معنی فقدان حیات به همان میزان میباشد.
نمیگویم كه عمل جنسی تماما مرگبار میباشد. ایدهآل ابدی حیات را در میان خویش میپروراند. اما این ایدهآل، خود حیات نیست. برعكس، تدبیری در برابر ترس از مرگ است كه میتوان گفت ارزش حقیقتی چندانی را با خود ندارد. میتوان سخن را اینگونه توضیح داد: تكرار چرخههای حیات مهم است یا خود چرخهی آن بعنوان مفرد؟ در صورتی كه مفرد بودن حقیقت بتواند حقیقت را تماما بیان نماید، تكرار نامحدود چرخه دربرگیرندهی معنای چندانی نخواهد بود. معنایی كه در بر خواهد گرفت نیز نیاز به رسیدن به «عینالیقین» میباشد. در این وضعیت هر اندازه چرخه خویش را بهتر بشناسد، به همان میزان نیاز به «عینالیقین» برآورده میشود كه در اینصورت ارزش و معنای چندانی برای چرخهها و بنابراین تكثر جنسی باقی نمیماند.
نتیجهای كه میتوان از این ارزیابیهای كوتاه كسب نمود، مربوط به این است كه زن از دوران مادرسالاری بدینسو در برابر یك فشار و استثمار اجتماعی نظاممند و نظری قرار داده شده است. بردگی زنان چنان پیچیده و حیاتی است كه قابل مقایسه با هیچ یك از اشكال بردگی نمیباشد. زن در میان تاریخ تمدن میتواند بصورت نسبی بازار بردگان [زن]، نهادهای جاریهگی و حرم را بازتاب دهد؛ ولی اعمال اجرا شده بر روی زنان در دوران مدرنیتهی كاپیتالیستی چنان ازدیاد یافتهاند كه حد و حسابی را نمیتوان برایش قائل شد. هیچ تمدنی به اندازهی كاپیتالیسم زنان را به بازی نگرفته و نتوانسته استثمارش را نهادینه نماید. پدیده[ی مذكور] چنان تابع استثمار قرار داده شده است كه اكثریت بسیار زنان اقداماتی كه آنها را به پستترین اوضاع فرو میپاشد، همانند خصائص هویتی بنیادین زنان بازتاب داده، حتی خویش را بعنوان بخشی از بازی كه بر روی آنها در جریان است پذیرفته و خویش را چنان تصاحب شده مییابند كه در بازی نمودن[1] اشكالی نمیبینند. تنها از فشار و استثمار پدیدهای سخن نمیگوییم. از ارائهی صدا، رنگ و جسم و ذهنیت بردگی كه تا تمامی سلولهای حیات قبولانده شده است احتراز ورزیده نمیشود. حتی متوجه هم نیست كه پیوندش را با حقیقت اجتماعی از دست داده و به صورت [ابژهی] حیاتی درآورده شده است كه بر روی صحنه اجرا میگردد. به عبارت صحیحتر نمیتواند این امكان را بیابد. پراكنده نمودن هوای مهآلود تشكیل شده پیرامون زنان جهت كسب حیثیت و حقیقت حیات، اهمیت خویش را با تمامی وجود حفظ مینماید.
این یك واقعیت است كه بدون زن حیات میسر نیست اما در كنار آن آشكار است كه نمیتوان با زنی كه اینهمه دچار انحطاط نمودهاند نیز حیاتی شرافتمند و بامعنا داشت. راه صحیح زندگی این است كه با دانستن و احساس اینكه همزیستی كنونی با زن، شیوهای است كه همه كس و همگان را نیز در میان یك بردگی منحطكننده مدفون مینماید، مسائل را حل نموده و عمل در پیش گرفت. به هیچ وجه نباید فراموش نمود كه حیات بامعنی و شرافتمندانهی همراه با زنان، فرزانگی و تعالی بزرگی را لازم میگرداند. آنها كه ادعای عشق را دارند، باید هر لحظه بیاد بیاورند كه راه تحقق آن، از فرزانگی و تعالی مذكور میگذرد. برخورد از نوعی دیگر، خیانت به عشق و خدمت به بردگی است. بدون رسیدن به حقیقت اجتماعی، نمیتوان به عشق رسید.
نظام مردسالار (میبینیم كه از تاریخ 5000 ق. م بدینسو رو به ترقی نهاده است) كه پس از نظام مادرسالارـ كه ادلههای متفاوتی نشان از جریان داشتن قوی آن در فرهنگ اجتماعی خاورمیانه داردـ تحقق یافت، بیانگر نظامی است كه برای اولین بار در آن فشار و استثمار اجتماعی را آزمودهاند. یك انقلاب ریشهای ضد زن است كه در آن حاكمیت فرزندان و اموال به مرد و پدر انتقال داده شده است. به سبب اینكه راهگشای نظام متعصب، سركوبگر و استثمارگر شد، بیشتر یك ضد انقلاب است. به نظر میآید [نظامی با هدف] داشتن فرزندان بسیار اولین نظام ملكی بوده است. به اندازهی افزایش فرزندان، داشتن نیرو، مال و مالكیت نیز افزایش مییابد. رابطهی بین پدرسالاری و صورت خاندانی با مالكیت آشكار میباشد. خاندان اولین نهاد وسیع خانواده است كه از كلان بزرگتر بوده، به آگاهی از خویش دست یافته و با مالكیت آشنایی یافته است. اولین شكل پدرسالاری است. پسروی مالكیت زنان بر روی فرزندان و اموال، به موازات انحطاط آنان پیش میرود. فرهنگ الههی مادری جایش را به فرهنگ خداـ شاهان مرد میدهد. این رویدادها در فرهنگ سومری به شكلی جالب قابل مشاهده است. ازدواج و نهاد خانواده در طول تاریخ تمدن تحت تأثیر مدل خاندانی توسعه مییابد. ازدواج متكی بر تعادل نیروی مردـ زن بصورت محدودتر صورت میگیرد. چون مدل خاندانی بعنوان ایدئولوژی و انحصار قدرت مردسالار پذیرفته شده و یا قبولانده میشود، ازدواجهایی كه عموما رواج مییابند، ناچار از شناخت اتوریتهی پدر هستند. خلاصه اینكه اینها میكرونظامهای اتوریته و استثمارگری هستند كه طبیعی نبوده بلكه ساختگی هستند.
مدرنیتهی كاپیتالیستی این نظام را هرچه بیشتر توسعه داد. تنظیماتی كه در حوزهی حقوق به نفع زنان انجام گرفتند، از ایجاد برابری ضمنی بدور هستند. میتوان ازدواج را بعنوان نهادی تعریف نمود كه تحت مُهر تمدن ایجاد گشته و مردسالاری و جنسیتگرایی اجتماعی در آن مشروعیت بخشیده میشوند. شایعترین صورت انحصار هیرارشی، قدرت و دولت و شكل بازتاب آن بر واحدی است كه كیفیت سلول جامعه را دارد. بین ماهیت و ظاهر و مشروعیتبخشی آن یك چالش پنهان وجود دارد. در حكم نهادی است كه از طریق زنان، بردگی عمومی جامعه را به بهترین وجه استتار مینماید. با بنیاد كار قرار دادن مرحلهای كه با «ضعیفه» نمودن (به انحطاط كشیدن، به پستی كشاندن، تبدیل نمودن به ضمیمهی مردان) زنان آغاز میگردد، جامعه را نیز گام به گام به ضعیفه تبدیل مینمایند. بردگی مردان پس از ضعیفه نمودن زنان و همیشه بصورت مختلط با آن ایجاد گردیده است. بردگی و ضعیفهگی كه بر روی زنان انجام گرفته و نتیجه گرفته شده است، بعدها به مردان و طبقات ستمدیده قبولانده شد. این مرحله كه همراه با تمدن ایجاد شده است، با مدرنیتهی كاپیتالیستی به اوج خویش رسیده است. فاشیسم در مرحلهی ضعیفه نمودن جامعه، دارای معنای ویژهای میباشد؛ بیانگر جامعهای است كه تسلیم گرفته شده است. مدرنیته بیانگر عموم جامعهی ضعفیهای است كه عقیم گردانده شده، قابلیت دفاع خویش را از دست داده و همگان در آن به زن و مرد یكدیگر تبدیل گرداندهاند. اندوختهی استمرار یافتهی سرمایه، نیازمند چنان یورشگری و بربریتی است كه به جامعهای از نوع دیگر فرصت [ابراز وجود] نمیدهد. حوزهای است كه بردگی و تجاوز تحت نام ناموس هم مشروعیت داده شده و هم عمیقا اجرا میگردد.
وضعیتی كه نقاب مدرنیته را كنار میزند، باز هم وضعیت ورشكستگی نهاد خانواده میباشد. ورشكستگی خانواده در تمدن غرب، تنها ضعف پیوندهای اجتماعی را نشان نمیدهد؛ بلكه چالشی كه با جامعه دارد و ژرفای بحران و وضعیت كائوتیك را نیز نشان میدهد. همانگونه كه بردگی زنان سطح بردگی اجتماعی را تعیین مینماید، وضعیت كائوتیك موجود در روابط زنـ مرد نیز چالش مدرنیتهی كاپیتالیستی امروزین و وضعیت كائوتیك آن را بازتاب میدهد.
جنسیتگرایی اجتماعی، اصطلاحی محدود به قدرت موجود در مناسبات میان زنـ مرد نیست، بیانگر قدرتگرایی است كه در تمامی سطوح جامعه شیوع یافته و قدرت دولتیای را نشان میدهد كه همراه با مدرنیته حداكثری گشته است. هیچ ابژهای به اندازهی زن در وضعیت تحریككنندگی و در موقعیت تشكیل موضوع قدرت قرار داده نشده است. زن بعنوان موجودیتی ابژهای گشته، دارای خصوصیات حداكثری نمودن قدرت میباشد. در موقعیتی نگه داشته میشود كه مستمرا تحریك نموده و قدرت را تكثیر بخشد. جهت آشكار نمودن حقیقت، مورد مهم این است كه رابطهی زن با قدرت را در این چارچوب تحلیل نمود. هر مردی بیش از حد دارای ذهنیت تحقق حرص قدرت خویش بر روی زن میباشد. همان ذهنیت بعنوان حرص قدرت خود زنان بر روی یكدیگر و فرزندان نیز تكثیر یافته و اجرا میگردد. این بار زن، گرگ زن میشود. این مسئلهای است كه واكنش زنجیرهای نامیده میشود. نقش زن در نظام استثمار كاپیتالیستی، آشكارتر و در وضعیتی مساعد میباشد. تنها جهت نظام بصورت بدون دسترنج فرزند نزاییده و پرورش نمیدهد، بلكه با كمترین دستمزد در هر كاری بكار گرفته میشود. در موقعیت پایین آوردن مستمر نظام دستمزدی نگه داشته میشود. چه دردآور است كه علیرغم اینكه زنان صاحب دشوارترین دسترنج هستند، هیچ آموزهای و از جمله ماركسیستها نیازی به سخن گفتن از حقوق و دسترنج زنان احساس نكرده و تحلیل و موضع سیاسی لازم جهت این امر را ایجاد نمیكنند. یك نشانه كه وسعت جنسیتگرایی اجتماعی مردسالاری را اثبات مینماید نیز در ارتباط با دسترنج زنان میباشد.
[1] در متن تركي كلمهي Oynamak آمده كه هم بازي نمودن و هم «رقصيدن» معني ميدهد. در برگردان فارسي امكان رساندن چنين معنايي اندك ميگردد.
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42