Warning: Undefined variable $sec_key in /home/komunar/public_html/fa/parastin.php on line 42

Warning: Undefined variable $sec_key in /home/komunar/public_html/fa/parastin.php on line 43

Warning: Undefined variable $sec_key in /home/komunar/public_html/fa/parastin.php on line 42

Warning: Undefined variable $sec_key in /home/komunar/public_html/fa/parastin.php on line 43

Warning: Undefined variable $sec_key in /home/komunar/public_html/fa/parastin.php on line 42

Warning: Undefined variable $sec_key in /home/komunar/public_html/fa/parastin.php on line 43

Warning: Undefined variable $rootPath in /home/komunar/public_html/fa/includes/settings.php on line 49
مهم‌ترین عرصه‌های تولید فرهنگی | Komunar.NET

مهم‌ترین عرصه‌های تولید فرهنگی

22 Hezîran 2013 Şemî

هم اخلاق و هم فرهنگ انقلابی تنها به وسیله‌ی آموزش و تعلیم قابل پیاده شدن است و بایستی به امر آموزش اهمیت ویژه‌‌ای بدهیم و همواره برای تعلیم خود و اطرافیانمان در تلاش باشیم.

الف ـ عرصهی ذهنیت:

در مورد فرهنگ، برخی نكات مانده كه باید به زبان آورده شوند. جامعهای برای اینكه بتواند فرهنگ خود را خلق نماید، میدانها و عرصههای متفاوتی وجود دارند كه در آنها به فعالیت مشغول شود. عرصهای كه از همه بیشتر در آن تولید فرهنگی به انجام میرسد و ثمردهیاش بالاست، عرصهی ذهنیت است. یعنی همان عرصهی ایدئولوژی و اندیشه. چون كه فكر حاكم در یك جامعه، میتواند ثمرهی پراكتیك و عملكرد هزاران ساله باشد. آنچه را كه در اندیشهی جامعه به صورت ماندگار نقش میبندد و در حافظهی دراز مدت آن قرار دارد، عبارت است از مواردی كه آن جامعه قبلاً آنها را زیسته و به عنوان معیار و ارزش قبول نموده است. به نوعی میتوان گفت كه ماحصل تلاش جامعه بوده و این امر نشان از خلاقیت جامعه دارد. جامعهی غنی از لحاظ فرهنگی، جامعهای با توان ذهنیتی بالاست. برعكس آنهم صادق است. ذهنیت، شناسانندهی بخش بزرگی از فرهنگ معنوی است. غنای فرهنگی جوامع هم در معنویت آنها نهفته است. هر جامعهای كه از لحاظ معنویات خود دارای سطحی بالاتر، از لحاظ شیوهی برطرف كردن معضلات دارای راهها و روشهای بیشتر و همچنین افكار و اندیشههای نیرومندتری داشته باشد، در مواجهه با مشكلات، جامعهای فرهنگمدارتر است. در همان حال، چارچوب ذهنیتی، نشاندهندهی وسعت پراكتیكی هست. كدام جامعه دارای پراكتیك بیشتر و مفیدتری است، قالب ذهنیتی گستردهتری را داراست و از انعطاف بالاتری برخوردار میباشد. نخستین بُعدی كه در هر جامعهای برای درك میزان فرهنگمداری و سطح اندیشه بدان نگریسته میشود همان بُعد ذهنیت است. ذهنیت عرصه‌‌ای بسیار مهم بوده، هم راه را بر تشكیل و ساختارمندی جوامع و هم راه را بر نابودی و از هم پاشیدگی آنها میگشاید. كدام جامعه از لحاظ ذهنیتی، استقلال و استحكام خود را از دست نداده باشد، از لحاظ فرهنگی هم میتواند كه به استقلال رسیده و بر سر پای خود بایستد. كدام جامعه به لحاظ ذهنیتی تخریب شده و از هم گسسته باشد و یا در زیر حاكمیت ذهنیتی دیگری قرار داشته باشد، در نهایت گام به گام به سوی نابودی حركت خواهد كرد.

 مثلاً توجه نمایید كه ایدئولوژی اسلام سیاسی در کُردستان چنان آسیمیلاسیونی را به راه انداخته كه موجب شده بسیاری از ارزشهای جامعه ما به حاشیه رانده شده و بنمایههای فرهنگ سامی در کُردستان جایگزین گردند؛ مثلاً شكل عبادت و مساجد، ارتباطات اجتماعی و خانوادگی و غیره. اینها همه آسیمیلاسیون بوده زیرا در ذهنیت تخریب به وجود آمده و هویت به نابودی كشیده شده است. میتوان به خصوصیات شخصیتی كاپیتالیستی از قبیل خودخواهی، فردگرایی، خودشیفتگی، ازخودبیگانگی، پوچگرایی، انكارگرایی، بیگانهپرستی و غیره هم اشاره داشت. موارد گفتهشده همه ریشه در آسیمیلاسیونی دارد كه فرهنگ كاپیتالیستی بر فرهنگ ما تحمیل كرده است. برای مقابله با این حملات ایدئولوژیك بایستی همهی تلاش خود را به فرهنگسازی در عرصهی ذهنیت اختصاص دهیم. باید آگاه باشیم كه سرچشمههای ذهنیتی ما از كجا آغاز میشوند و قالبهای اندیشهی ما در طول تاریخ چگونه شكل گرفتهاند؟ راه و روش اندیشیدن ما به چه صورت بوده و فلسفهی زندگانی ما به چه صورت است؟ حتی با مطالعهی ذهنیت جامعه میتوانیم به این مورد هم پیببریم كه در گذشته، ما به عنوان جامعه چه فرهنگهایی را زیسته و كدامها در تضاد با هویت فرهنگیمان قرار دارند. زیرا ذهنیت، حافظهی جامعه است و در واقع ذهنیت ما در قالبهای تاریخی گذشتهمان شكل گرفته است. در گذشته ما به عنوان جامعه چه مواردی را زیستهایم همه و همه در ذهنیت ما موجود میباشد. اگر میخواهیم بدانیم كه در تمام ادوار تاریخی از نیك و بد، زشتی و زیبایی و مادی و معنوی چگونه زیستهایم، بایدكه در وهلهی اول به جستجو و كنكاش در ذهنیت خود و جامعهمان بپردازیم. بدانیم كه ما چه مواردی را از جامعه گرفته‌‌ایم و مطابق با آن، در آینده گام برداریم.

ب ـ عرصهی زبان:

عرصهی دیگری كه فرهنگ در آن رشد یافته و توانایی پیدا كرده، زبان است. رهبر آپو، زبان را نخستین انقلاب بزرگ انسانیت نام نهاد. در اصل طی 15 تا 20 هزار سال ق.م شروع شده و تا به امروز آمده است. زبان به این خاطر مهم است، چون در اصل پراكتیك ذهن انسان است. هر آنچه كه در ذهنیت انسان وجود دارد و یا به عبارتی در ذهن نقش بسته را میتوان با زبان بیان نمود و به دیگران هم انتقال داد. همچنین عامل دیگری كه باعث اهمیت زبان خواهد شد این است كه هر حرفی كه بر زبان میآوری در اصل برای آن زحمت كشیدهای و رنج انسان در درون آن نهفته است و همان است كه برای ما حالت معنایی یافته و یا دیگران به آن بار معنایی دادهاند. هر موردی كه در فرهنگ یك جامعه مشاهده میشود را در زبان به وضوح میبینی. ما به وسیلهی زبان به تعریف و شناساندن و نام نهادن و اشاره كردن میپردازیم. زبان، وسیلهی انتقال است، زیرا ذهنیت نمیتواند به صورتی بیصدا انتقال یابد. ملاحظه نمایید؛ آیا فكر بدون اینكه از آن سخنی به میان آید قابل انتقال خواهد بود؟ زبان بزرگترین ابزار انتقال و جابجایی فرهنگی است. تحكیم‌‌كننده و تسریعبخش روابط بین جامعه است. نباید زبان را تنها یك وسیلهی گفت و شنود بدانیم، بلكه زبان مبین و نشاندهندهی تمامی مراحل زیستیمان از آغاز است. هر شیء كه ساختهشده، به وسیلهی نام نهادن و اسمگذاری معرفی میگردد. هیچ عرصهای به اندازهی زبان بیانگر واقعیتهای فرهنگی نمیباشد. در بُعد ذهنیت، خیالی بودن و انتزاعی شدن امكان دارد اما در زبان آنچه كه گفته میشود ریشه در واقعیت دارد.

 با توجه به تاریخ 15 تا 20 هزار سالهی تشكیل زبان، هر كلمهای كه بر زبان آورده میشود در اصل بیانگر رنج، خلاقیت و نوآوری و نشاندهندهی گامی پراكتیكی است كه انسان برداشته. زبان را میتوان پل ارتباطی بین اندیشه و پراكتیك آدمی دانست. دقت نمایید حتی ملتها هم به وسیلهی زبان خود نامگذاری شدهاند و نام هر ملتی در اصل نشانگر زبان او هم میباشد. این ویژگیها باعث شده كه زبان هم مانند ذهنیت دارای نقش اساسی باشد. جوامعی كه دارای فرهنگ غنی هستند، زبانی نیرومند هم دارند. جوامعی هم كه در تاریخ پیشاهنگی مراحل را بر عهده داشتهاند همواره زبان آنها پیشرفت كرده و توسعه یافته و هر كسی به زبان آنها سخن گفته است. جوامعی كه از لحاظ ذهنیت و فرهنگ دچار ضعف شدهاند، زبانشان كم‌‌كم دچار آسیمیلاسیون و نابودی شده و از بین رفتهاند. مثال بارز هم، همان زبان ماست. همه میدانند كه وضع زبان عربی در اسلام به چه صورت درآمد. با شروع پیشاهنگی اسلام در منطقه و به وجود آمدن امكان توسعه برای زبان عربی، مشاهده مینماییم كه امروزه زبان عربی در چه سطحی قرار دارد. بعد از آمدن سرمایهداری به خاورمیانه و تهاجماتی كه نسبت به زبان کُردی صورت گرفت، نحوهی مقاومت ما مشهود است. در جایی كه پل ارتباطی بین زبان و پراكتیك بریده شود در نهایت زبان هم از بین خواهد رفت. آیا تا به حال از خود پرسیدهاید كه چرا گاهی اوقات بدون اختیار به جای به كار آوردن زبان کُردی از زبانهای فارسی، تركی و عربی استفاده مینماییم؟ چون در فكر و پراكتیك ما همبستگی وجود ندارد و از هم بریده شدهاند. فكر و اندیشه به صورت تركی و فارسی درآمده و چنانچه گامهای پراكتیكی برداشته شوند كه تعریف نخست آن هم زبان است و گام اولش هم در عرصهی زبان برداشته میشود، لذا در همان گام اول به طرف این زبانها چرخش صورت میگیرد. برای همین تنها در مورد بهكارگیری زبان خود اصرار كردن كفایت نخواهد كرد و باید كه در باب ذهنیت هم به تغییراتی دست زد. یعنی باید تغییر در ذهنیت و اصرار در زبان همراه با هم باشند. در حال حاضر صحبت به زبان کُردی برای ما کُردها به مثابهی عملیات بزرگی در آمده است، چون میخواهند زبان ما را از بین ببرند.

باید كه در مسئلهی زبان به موضوع اتوآسیمیلاسیون(خود را در زبان دیگری ذوب كردن) هم بپردازیم. گاهی فرد کُرد خود به نابودی زبانش توسط دشمن كمك مینماید. مثلاً حتی عدهای با بیان اینكه زبان کُردی، زبانی پویا نبوده و نمیتوانیم آنچه را كه میخواهیم به وسیلهی آن بر زبان بیاوریم و زبان كاملی نیست، میخواهند كه تركی، فارسی و عربی صحبت كردن خود را ایضاح نمایند و زبان کُردی را تحقیر مینمایند. این اشتباه بزرگی است و نه اینكه نمیتوان به راحتی با آن به بیان گفتههامان بپردازیم، بلكه ناشی از ندانستن ماست. این ما هستیم كه به پیشرفت زبان خود كمك نكردهایم. البته كه به خاطر جدا ماندن جامعهی کُرد از پیشرفتها و فنآوریهای نوین و توسعهی علم، زبان کُردی از این بابت در مضیقه قرار گرفته است و ما آن را انكار نخواهیم كرد، اما به صورتی هم درنیامده كه آن را به عنوان زبانی نازا و سترون بشناسیم و نشود در آن نوگرایی ایجاد كرده و به زبانی پویا تبدیلش كرد. این امر هم احتیاج به خلاقیت، نوآوری و تلاشی مستمر و درازمدت دارد و كاری یكی دو روزه نیست. باید كه در وهلهی اول زبان خود را به خوبی بشناسیم و به كلمهسازی و كلمهیابی بر اساس ریشههای زبانمان بپردازیم و با آگاهی از زبان به بازتعریف اختراعات، كشفیات و نوآوریها در زبان کُردی اقدام نماییم. البته منظورمان كلمات مندرآوردی و بیمعنا نیست بلكه باید به روشی علمی و اصولی با مسئله برخورد كرد. باید بدانید كه اگر ذهنیت و پراكتیك وجود نداشته باشد زبان هم پیشرفت نخواهد كرد. نمیشود نشست و كلمه درست كرد و بدین صورت به توسعهی زبان پرداخت، زبان در ارتباط با نحوهی زیست و زندگی جامعه است و باید زندگی جریان و حالتی روبهرشد داشته باشد، تا زبان هم در سایهی آن به روند تدریجی پیشرفت خود ادامه دهد. لازم است كه موضعگیری مناسب وجود داشته باشد تا زبان به حركت درآید.

 چارچوبی كلی برای زبان ما وجود دارد اما ما به افرادی احتیاج داریم كه در این مورد به فعالیت بپردازند و خلاقیت داشته باشند. مشكل دیگر ما در باب زبان کُردی مربوط میشود به دور ماندن لهجههای زبان کُردی از همدیگر، عدم مراوداتشان با هم و در نتیجه درك نكردن و نفهمیدن یكدیگر كه در همه جا مشاهده میشود. باور داشته باشید كه اگر بین لهجههای زبان کُردی ارتباط وجود داشته باشد و گوشهای ما به شنیدن و تلفظ كلمات سایر لهجهها عادت داشته باشند، متوجه خواهیم شد كه تفاوت چندانی بینشان وجود ندارد. تفاوتی كه در بین لهجه‌‌های کُردی وجود دارد به اندازهی فرق بین لهجههای عربی و زبانهای مختلف عربی نیستند. با كمی همت و تلاش مضاعف به راحتی این مشكلات برطرف خواهد شد. البته امروزه رسانههای کُردی به این مراودات كمك شایانی كرده و مردم به راحتی لهجههای مختلف کُردی را میفهمند. هر چند كه برخی از این لهجهها مورد بیمهری قرار گرفتهاند. البته با تلاش در این رابطه این نواقص هم برطرف خواهد شد.

 ج ـ عرصهی اقتصادی:

عرصهی دیگر فرهنگی كه باید به آن توجه نماییم، عرصهی اقتصادی است. جوامع علاوه بر عرصهی ذهنیت و زبان، در عرصهی اقتصادی هم شكل میپذیرند. یعنی در عرصهی مادیات هم بخشی از ساختار خود را كامل می‌‌‌نماید. عرصهی مادی میدان ابزار و تكنولوژی و صنایع است. این بخش نشاندهندهی تلاش انسان برای سیر نمودن غریزهی گرسنگی بوده و شامل دوران طولانی از مرحله كاشتن و زراعت بوده و تا به امروز ادامه داشته است. امروزه به جایی رسیده كه دیگر در تهیه و تولید از هورمونها و كودهای شیمیایی استفاده میشود و به این وسیله تولید را به سطح بالایی رساندهاند؛ به طوری كه در نهایت بر همه چیز تأثیر گذاشته است و مزاج آدمها و طعم خوراكیها را به كلی تغییر داده است. این امر، خود باعث به وجود آمدن مشكلات زیستمحیطی شده كه جای بحث و گفتگوی ویژه را دارد. منظورمان این است كه در این عرصه هم پیشرفتهای فراوانی فراهم آمده است. جامعه بدون اقتصاد امكان ندارد و اقتصاد از عرصههایی است كه جامعه اهمیت فراوانی را به آن اختصاص داده است. در این عرصه انسان با طبیعت آشنا شده و محصولات و فرآوردههای آن را درمییابد. در همین عرصه، انسان به وضوح دسترنج و ثمرهی تلاش خود را میبیند و با معضلات و روشهای عبور از آن آشنا خواهد شد. در همان حال میدان پراكتیك بوده و مستقیماً بر شخصیت انسان تأثیرگذار است و با ویژگیهای معنوی و ذهنیتی انسان در ارتباط است و در تعامل متقابل میباشد. خصوصیات و ویژگیهایی نیز وجود دارند كه در كنار این عرصه و مكمل با آن به وجود آمدهاند. مثلاً وقتی به خصوصیات اشتراكی و جوانمردانه اشاره داریم و به همكاری و همیاری توجه داریم، منظورمان فعالیت در همین عرصه است. بیشترین اختراعات هم در همین زمینه و به خاطر درخواست و تقاضا در مورد روند روبهرشد اقتصادی و گرایش به مكانیزاسیون و تولید بیشتر با استفاده از تكنولوژی صورت پذیرفته است. در همان حال آنچه از آن به عنوان علم و تكنولوژی نام میبریم در واقع در همین عرصه و زمینه پراكتیزه میشوند. حتی میتوان گفت كه به خاطر نیازهای این عرصه است كه آدمی به تولید علم و تكنولوژی دست میزند. میتوانیم دستاوردها و محصولات و زحمات جوامع را در این عرصه مشاهده نماییم.

 ما کُردها در این زمینه، غنای فرهنگی بسیاری داریم و در مبحث زراعت ما دارای سابقهی چندین هزاران ساله هستیم و بنیانگذار انقلاب زراعی میباشیم. وسایلی هم كه برای زراعت به كار برده میشوند برای نخستین بار در این سرزمین ساخته شده و بهكار گرفته شدهاند. هم از لحاظ ابزار و هم از لحاظ روشهای تولیدی، مستقیماً بیانگر فرهنگ کُردی و مزوپوتامیایی هستیم. اما متأسفانه این عرصه در روزگار ما به میدانی برای تسلیم گرفتن و به زیر سلطه كشاندن انسانها و بهرهكشی از آنها تبدیل شده و نوعی بردهداری نوین در این عرصه صورت میپذیرد. برخیها برای اینكه بتوانند جامعه را به راحتی تحت كنترل درآورده و به نفع خود به كار گیرند این عرصه را به مالكیت درآوردهاند. بهخصوص در این سیاست کُردها همیشه قربانی بودهاند و سیاست بیوقدرت(كنترل و ایجاد حاكمیت در جامعه به وسیلهی گرسنه نگه داشتن) در مورد ما به اجرا گذاشته شده است. مانند تمام عرصهها در این زمینه هم سرمایهداری انحرافاتی را به وجود آورده است.

 دـ عرصهی هنر:

عرصهی دیگر فعالیت فرهنگی، هنر است. درباره هنر موارد زیادی بر زبان آورده شده است. هر ایدئولوژی و اندیشهای به فرهنگ قالبی داده و به نوعی آنرا تعریف كرده است. هنر عرصهای است كه تمامی غنای فرهنگی انسان اعم از زبان، اقتصاد، ذهنیت و علم وتكنولوژی در آن دوباره ظهور مییابند و منعكس میشود. به همین خاطر هنر عرصهی دوم و میدان دومِِِِِ به پراكتیك درآمدن اندیشه و تفكرات جامعه است. در تمام زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فرهنگی كه قبلاً به زبان آورده شد، میتوان بازتابهایی را از طبیعت مشاهده كرد و به اختلاط آنها با طبیعت میتوان پی برد. اما در زمینهی هنر بایستی بگوییم كه این عرصه آنچه تولید میشود به تمامی محصول انسان است و حاصل خلاقیت و روحیات اوست. در موجود زندهی دیگری شما قادر به دیدن هنر نخواهید بود. به شیوهای ساده حیوان هم به موضوع اقتصاد میپردازد و اقتصاد برای او به معنای تغذیه و تأمین نیازهای انرژی و بیولوژیكی است. حتی در سطحی بسیار ساده زبان مراوده و انتقال پیام وجود دارد و آنها هم میتوانند با هم گفتگو نمایند. خیال آنها هم وجود دارد. اما هیچ حیوانی قادر به ارائهی هنر نیست. آنچه كه در طبیعت به نام هنر انجام داده میشود، مختص به انسان است. حالت منحصر به فرد هنر، در این زمینهها قابل مشاهده است و باعث شده كه به صورت یك مكتب به آن نگریسته شود. در واقع هنر هر آنچه را كه در تمام زمینههای دیگر آفریده شده و به جامعه عرضه شدهاند، دوباره و با شكل و ساختاری قابل قبولتر و زیباتر خلق كرده و به جامعه عرضه مینماید.

به همین خاطر هنر در تشكیل جوامع در مراحل تاریخی مختلف نقش اساسی را داشته است. مثلاً ابداعاتی صورت گرفته و یا نوآوریهایی به وجود آمده و برای اینكه در بطن جامعه بهتر نهادینه شوند و مقبولیت بیشتری به دست آورند، هنر دست به كار شده و نقش ایفا خواهد كرد. به سبب همین ویژگیها، هنر را به عنوان روح فرهنگ میتوان نام نهاد. یعنی چیزی است كه به فرهنگ جامعه روح میبخشد. در ادامه باید گفت كه عرصهی هنر به دلیل همین خصوصیات، عرصهای است كه بیشترین فعالیت ذهنی در آن صورت میگیرد. توانمندیهای انسانی، نیروها و استعدادهای برجستهی آدمی در این زمینه وارد پراكتیك میشوند. وقتی كه این موارد را بر زبان میآوریم بایستی متوجه این نكته هم باشیم كه در هر انسانی ذوق هنری و استعداد هنری موجود بوده و هر كار انسان همراه با هنرمندی است. هنر با همهی عرصههای زندگی انسان در پیوند است. هنر مناسب، هنری است كه با تمام عرصههای زندگی آدمی ارتباط داشته و از آنها تغذیه مینماید و ریشه در آنها دارد. دلیل اینكه هنر در روزگار ما دچار انحراف اخلاقی شده، این است كه ارتباط خود را با جامعه از دست داده است. یعنی از اقتصاد جامعه و از معنویات آن و اندیشه و زبانش بریده و منفصل شده است. به صورتی درآمده كه هنر و هنرمندی خارج از جامعه به صورت یك ذهنیت درآمدهاند. از سببهای نازایی و ناتوانی هنرمندان در خلق آثار جدید، همین قطع ارتباط است. برای اینكه هنرمند خالق باشد بایستی خلاقیت و آفرینندگی جامعهی خود را ملاحظه نماید. باید همیشه جامعه را مورد دقت قرار دهد و هرگونه رفتار و فعالیت جامعه را زیر ذرهبین نگه دارد. اگر انحرافی در حال زیستن است و جامعه دچار بحران است نسبت به انتقاد و رفعش تلاش نماید و هنر را به خدمت اصلاح جامعه درآورد. اگر كه جامعه هم در راه راست گام برمیدارد به تعالی هرچه بهتر آن كمك نماید.

در روزگار ما مانند همهی عرصهها، در عرصهی هنر هم بحران وجود دارد. حوزهای كه بیشتر از همه در حال حاضر به بلایی بر سر جامعه تبدیل شده، حوزهی هنر است. سیستم سرمایهداری بیشتر از سلاحهای خود برای تخریب جامعه از هنر استفاده مینماید. حتی سلاحی نیرومند كه امروزه در اختیار حاكمان و اقتدارگرایان قرار گرفته، هنر و هنرمندان هستند. هنرمندان هم نقش اساسی در به انحراف كشاندن جامعه داشته و بلایایی واقعی هستند و هم میتوانند به مصلحان جامعه تبدیل شوند. میتوانند كه مانع از جهش جامعه شوند و جامعه را دچار سكون نمایند. به دلیل اینكه تمام غنای فرهنگی جامعه در این حوزه به زبان آورده میشود و چنانچه این زبان كارایی خود را از دست دهد، در تمام حوزهها دچار بحران خواهیم شد. رهبر آپو در دفاعیات خود هنر، سكس و ورزش صنعتیشده و سودمحور را در مجموع به عنوان مخدرات جامعه به نام كرد. مثلاً دقت نماییدكه در كشور تركیه هنرمندان ترك هیچگاه از خلق کُرد و مصیبتهای وارد بر آن سخنی به میان نمیآورند و تخریبات و پلیدیهای دولت و جامعه خود را نمیبینند. وضعی كه در کُردستان وجود دارد راه را برای هنرمند به اندازهای باز كرده كه میتواند به مثابهی یك كوه آتشفشان فوران نماید. ذهنیت و آفرینندگی وجود دارد و تراژدی كه باید به زبان آورده شود فراهم است. اما این پرسش پیش میآید كه چرا این امر به واقعیت نمیپیوندد؟ در پاسخ میتوان گفت چونكه احساس هنرمندی وجود ندارد و از جامعه رخت بربسته است. معیارها و ارزشهای هنر و هنرمندی تضعیف شدهاند. ما کُردها از لحاظ هنرمند و فعالان هنری ضعیف میباشیم و هنرمندان واقعی كه در خدمت جامعه و مردم باشند بسیار كم هستند. برای تربیت هنرمند، آموزش و تعلیم لازم است و فرصت برای ابداعات نوین هم باید فراهم باشد. البته پتانسیل(نیروی بالقوه) لازم وجود دارد و میتوان از آن استفاده كرد. با تلاشهای جنبش آزادیخواهی ما در کُردستان تا حدی این امر بهبود یافته و هنر تا حدی به خدمت خلق درآمده است.

ه ـ عرصهی علم و تكنولوژی:

حوزهی بعدی در فرهنگ، حوزهی علم و تكنولوژی میباشد. علم عرصهای است كه به كمك آن نقاط ضعف مربوط به انسان در رابطه با طبیعت و در تعامل با آن برطرف خواهد شد. یعنی انسان برای جبران ضعفهایش در طبیعت، تصمیم به تولید علم میزند. انسان از لحاظ فیزیكی بسیار ضعیف است، ولی با همهی این ضعفها میخواهد از محیط اطرافش استفاده نماید. چارهای كه انسان برای این نقصان یافته، همان علم است و به ابزاری كه برای این كار ساخته میشود نیز تكنولوژی میگویند. بدین ترتیب معیار علم همین است، یعنی برای رفع این ناتوانیها و نقایص به تولید میرسد. اصول مربوط به تكنیك هم در پیوند با ابزاری است كه به تسریع این كار كمك میكند. برای همین تكنیك و علم را، تولید و محصول اشخاصی محدود دانستن و یا آنرا دستاورد سرمایهداری پنداشتن نادرست میباشد. میلیونها سال است كه انسان بر روی طبیعت در حال زیستن بوده و هزاران سال است كه آدمی به صورت سیستماتیك به حیات خود ادامه میدهد و جامعه را به وجود آورده است. وجود جامعه بر روی زمین و ساختارمندی آن، نشان از بهكارگیری تمامی این حوزههاست. اگر یكی از این حوزهها به كار نمیآمد جامعه هم پدید نمیآمد. مثلاً در زمان كلانها(اجتماعات اولیهی كوچك) و قبل از دوران نوسنگی در عرصههای هنر و تكنولوژی و اقتصاد ضعف وجود داشت و جامعه بهگونهای نزدیك به زندگی سایر جانداران میزیست.

 وقتی انسان در این حوزهها با توجه به ویژگیهای خود و نیازهایش، تصمیم به تغییر و تحول میگیرد و به تكاپو میافتد، جامعه به وجود میآید. مادامی كه جامعه هزاران سال است كه به این صورت در حال تداوم حیات است، پس همهی حوزهها، اعم از هنر، اقتصاد، تكنولوژی، ذهنیت و زبان از آغاز وجود داشتهاند. چون جامعه سازماندهیای ارگانیك است. باید ابتدا دانست حوزههایی كه جامعه در آنها به ابراز هویت خود میپردازد بر اساس چه قواعد و اصولی اداره میشوند. مثلاً علم و تكنولوژی به مانند هنر نیستند. زیرا علم و تكنیك در طبیعت وجود دارند. و فرمول آنها در طبیعت موجود میباشد و دیر یا زود انسان بر اساس احتیاج خود اقدام به كشف آنها مینماید. انحراف بزرگ در این راستا، پیوند دادن علم و تكنولوژی به سرمایهداری و مرحلهای خاص از تاریخ است. بر اساس ویژگی عقل و ذهنیت انسان كه همیشه در حال پیشرفت است، آدمی در نهایت به یافتن این موارد نایل خواهد آمد. اگر كه بگوییم كه با آمدن سرمایهداری علم و تكنیك رشد یافتند به خطا رفتهایم و درست آن به این صورت است كه ظهور سرمایهداری مصادف بود با شروع دورهی اوج گرفتن رشد علم و تكنولوژی و نهایت تلاش انسان در این عرصه. باید به مورد گفتهشده به صورت یك انحراف نگاه كنیم و سرمایهداری را موجد علم و دانش ندانیم. برای فهم بهتر مسئله توجه نمایید به این نكته: در گذشته یعنی قبل از دورهی پیامبران، ادیان هم وجود داشتند و در انسان اعتقاد و باور وجود داشته است، اما با آمدن پیامبران ادیان توحیدی به وجود آمدند و خدایان در ماوراءالطبیعه قرار داده شدند. در مورد علم و تكنیك هم به همین صورت است. با پیدایش جوامع و از آغاز حیات انسانی، علم و تكنولوژی حیات خود را شروع كرده و سرمایهداری تنها درآن دخل و تصرف ایجاد كرده و به انحصار خود درآورده است. به خاطر اینكه كسی در جامعه به علم و تكنولوژی دسترسی نداشته باشد و نتواند از آن بهره ببرد و همواره محتاج سیستم بماند، بر آن مالكیت را قرار داده است. در حال حاضر هم فنآوری را در داخل آزمایشگاهها قرار دادهاند. حتی شما حق ندارید كه در خانهی خود به تولید فنآوری بپردازی و از آن بهره ببری، زیرا مانند مجرمین با شما برخورد خواهد شد. علم و تكنولوژی محصول و دستاورد همهی جوامع و انسانیت است. در درونش تجربهی هزاران ساله نهفته بوده و متعلق به همهی انسانها بوده و كسی حق ندارد بر روی آن مالكیت ایجاد نماید. برای همین همیشه در حال پیشرفت و ترقی خواهد بود.

كلاً حوزههایی كه در مورد فرهنگ بر زبان بیاوریم، همینها میباشند. هر چند كه در روزگار ما جامعه بسیار پیچیده شده و تحت عنوان نیازهای مختلف و برای برآورده كردن آنها حوزههای دیگری هم باز شده و در آنها فعالیت صورت میپذیرد، مانند حوزهی آموزش، حوزهی بهداشت و جامعهی مدنی كه حوزههایی مشخص هستند. اما حوزههای اساسی و زیربنایی همانیاند كه از آنها نام بردیم و فعالیتهای انجامگرفته در این حوزهها هم در راستای پاسخ به سه وظیفهی سازماندهی میشوند؛ اول جهت اینكه انسان بتواند از خود دفاع نماید، دوم به صورت مناسب و كافی تغذیه نماید و سوم بر اساس ویژگی انسانیاش به تولید مثل و افزایش نسل خود بپردازد. اگر این حوزههای اساسی بر مبنای اصول و موازین به فعالیت بپردازند، اجزا و حوزههای كوچكتر هم كه در كنارشان قرار دارند با آنها در هماهنگی خواهند بود. اگر كه مانند امروز، این حوزهها دچار انحراف شوند و تعادل به هم بخورد، نمیتوانیم كاری را به پیش ببریم. مثالی را كه قبلاً در مورد علم و تكنولوژی بر زبان آوردیم دوباره بیان میداریم، كمبود خوراكیها و مایحتاج، بیكاری مفرط و بحرانهای مربوط به آن علیرغم پیشرفتها در عرصهی اقتصاد، به خاطر دلایل گفتهشده و عدم استفادهی درست از این حوزهها میباشد. در روزگار ما نه عقل انسان درست كار می‌‌كند و نه زبان آدمی مانند گذشته حالت شعرگونگی و ادبی خود را حفظ نموده است. اقتصاد هم برای سیر كردن و تغذیهی انسانها به كار گرفته نمیشود. علم و تكنولوژی هم برای افزایش توانمندیها استفاده نشده و هنر هم برای نشان دادن هیجان و پویایی جامعه نیست. همه چیز در حال حاضر بر ضد انسان است.

همراه با جنبش آپوئی، یكبار دیگر کُرد به مسیر اصلی خود به عنوان یك ملت و جامعهی دارای فرهنگ و تاریخ حركتی را آغاز كرده است. لذا در مسئلهی فرهنگمداری، آپوئی بودن مساوی است با همان کُرد بودن. برای این منظور یعنی اقناع در این مسئله بایستی به فرهنگ آن وارد شوی و با آن زندگی كنی. خود جنبش آپوئی نیرو و توانش را از فرهنگ کُردی میگیرد. ما این فرهنگ را فرهنگ كمونال و دموكراتیك مینامیم. یا فرهنگ الهه و خداوندی نام مینهیم. در ادبیات امروز به معنای فرهنگ سوسیالیستی است. همان سوسیالیسم دموكراتیك و علمی كه از آن بحث به میان آوردیم. برای اینكه با شیوهی زندگی گفتهشده آشنا شویم و بر طبق آن زندگی نماییم، بایستی از هر لحاظ با فرهنگ کُردی آشنایی داشته باشیم. سرزمین ما از لحاظ فرهنگی بسیار غنی است. تعداد زیادی لهجه در زبان کُردی وجود دارد. در هر منطقهای انواع رقصها، آوازها و پوشش و لباس وجود دارد. داستان و حكایتهای زیادی هم مشاهده میشوند. وقتی به ویژگیهای فرهنگی و زیستی سرزمینمان کُردستان مینگریم، به گفتهی رهبر آپو از تمام زوایای آن قداست جاریست. چون کُردستان جایی است كه برای نخستین بار در تاریخ واژهی قداست در آن مفهوم پیدا كرده است. کُردستان سرزمین قداستهاست و به خاطر همین ویژگیها در تمام كتب مقدس هم به آن اشاره شده است. نخستین محصولات و اسامی در این سرزمین ظهور یافتهاند و در نهایت به فرهنگی اساسی تبدیل شده‌‌اند. اگر ما بخواهیم كه آپوئی بودنی نیرومند را در خود به وجود بیاوریم ناگزیر از بازگشت به این فرهنگ اشتراكی، دموكراتیك، كمونال و خداوندی هستیم. باید آنرا با واقعیتهای رهبر آپو درآمیخته و با هویت جنبش آپوئی در مبارزهی آزادی و رسیدن به آن تلاش و كوشش بنماییم. فرهنگ، در همان حال مساوی است با تلاش و جد و جهد. بدون رنج كشیدن اصلاً فرهنگی ساخته نخواهد شد. آنچه كه تحت عنوان جنبش آپوئی در حال انجامش هستیم در واقع همان مبارزه برای رسیدن به فرهنگ کُردی و زندگی بر مبنای آن است. در فرهنگ کُردی ویژگیهای فولكلوریك مشهود میباشند. اگر ما بخواهیم كه در این سرزمین با ملتهای دیگر در صلح و آشتی به سر برده و حیاتی مسالمتآمیز داشته باشیم، لاجرم باید كه بر اساس فرهنگ کُردی رفتار نماییم. زیرا فرهنگ ما کُردها دارای این زمینه است و در طول تاریخ این را اثبات كرده است. جنبش آپوئی برای ما، معرف کُرد آزاد، فرهنگمدار و اخلاقمند است. ما با جنبش آپوئی کُرد بودنی صحیح و اجتماعی بودنی آزاد را میآموزیم. نحوهی مبازره جهت رسیدن به آن را هم میآموزیم. اگر ما در این نكته اشتباه نكرده و نقاط ضعف و قوت خودمان را دیده و آسیمیلاسیون و خطرات روبهرومان را ببینیم و با روش رهبر آپو و مبارزهی جنبش آپوئی به هوشیاری دست یابیم، بهویژه در مرحلهای كه در آن قرار داریم، راه مبارزه را خواهیم یافت و بسیار مشكل خواهد بود كه دوباره به دوران كائوس قبلی برگردیم. چون با شكلگیری جنبش آپوئی، کُرد بودنی كه بایستی از بین میرفت و از صحنهی تاریخ محو میشد دوباره زنده شد. این را از سرور و شادی و هیجان در راهپیماییها و تظاهرات خلق میبینیم. جنبش ما و اجتماعی كه با آن بهپاخاسته و در حال پیشروی است، تداعیكنندهی جنبش و پیشروی کُرد آزاد است. زیرا به همان صورت كه قداست در این سرزمین به وجود آمده، نفرت و لعنت هم در كنارش پدید آمده است. هم ابراهیم در این خاك ظهور كرده و هم نمرود در كنارش برخاسته است. البته باید هوشیار باشیم كه به شیوهی نژادپرستانه و یا به روش مزدوری و وابستگی به مسئله نگاه نكنیم. شیوهی نگرش ما بر اساس دیدگاه رهبر آپو است كه کُرد آزاد را به منصهی ظهور رساندهاند. رهبر آپو در این رابطه بیان میدارد كه من فعالیتی حماسهگونه را به انجام رسانیدم: یكی از این فعالیتها كادرسازی بوده و مبارزی كه در هر شرایطی به مبارزه بپردازد، دیگری زنده گردانیدن خلقی است كه همواره در مقاومت و تلاش جهت رسیدن به خواستههایش در حال قیام میباشد و در نهایت هم مبارزه رهایی و‌‌ آزادی زن میباشد. این سه داستان مبارزه، در واقع هویت ما را نشان میدهند. ما در جنبش آپوئی به روش رهبر آپو و بر مبنای خط مشی ایشان در جهت اعتلای این سه شیوه و عرصهی مبارزه حركت خواهیم كرد. جهت به انحراف كشیده نشدن در این راه، تنها شیوه و مسیر، خط مشی آپوئی است. البته باید از برداشتهای عاطفی و خودمحورانه دور شویم و به درستی جنبش را بشناسیم. به دنبال بهانهجویی و راحتطلبی و تنپروری نرویم و از آنها حذر كنیم. در جنبش ما معیارهای قهرمانی و مقاومت وجود دارند. باید بر اساس این معیارها شخصیت خود را مورد بازخواست قرار دهیم و به خودسازی بپردازیم. البته كه در فرهنگ ما انتقام گرفتن مبنای مبارزه است و انتقام ما انتقامی محدود و كوتاهمدت نیست و انتقامی هزاران ساله است. ما در واقع انتقام كسانی را كه در راه آزادی، دموكراسی، برابری و صلح برای خلقها جان خود را فدا كردهاند، از خائنان، مزدوران، غاصبان، متجاوزان، اقتدارگرایان، توطئهگران و ظالمان خواهیم گرفت. در حال حاضر هم با لزوم انتقام از توطئهی بینالمللی كه رهبر آپو را در زندان امرالی قرار داد روبهرو هستیم. این دَینی است كه بر گردن ماست و موضوعی اخلاقی است و ما همه در برابر رهبر آپو مسئولیم. تلاش برای رهایی رهبر آپو، مبارزه برای حفظ همهی دستاوردهای خلق کُرد و ارزشهایی است كه توسط ایشان خلق شدهاند. در نهایت بایستی گفت كه هم اخلاق و هم فرهنگ انقلابی تنها به وسیلهی آموزش و تعلیم قابل پیاده شدن است و بایستی به امر آموزش اهمیت ویژه‌‌ای بدهیم و همواره برای تعلیم خود و اطرافیانمان در تلاش باشیم. 


Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41

Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42