هویت کاپیتالیسم در بُعد ایدئولوژیک
29 Tîrmeh 2013 Duşem
علم حقیقی بایستی بطور ریشهای با سیستم حاکمیت مخالف باشد، زیرا علم به دنبال چیزهای نوینی است، اما سیستم محافظهکار است
توصیفات و تعاریف مذکور هویت ایدئولوژیک فئودالیسم بود. اما آنچه را که اساسا خواهان بررسی گستردهی آن هستیم، مسئلهی کاپیتالیسم است. حائز اهمیت است که هویت ایدئولوژیک کاپیتالیسم با تعمق و تامل بیشتری مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. چرا پژوهشی به این شیوه برای ما لازم مینماید؟ چون که کاپیتالیسم در مجادلات و مبارزات ایدئولوژیک، در ابعاد مختلف وضعیت را چنان تاریک و مخدوش مینماید که درک و تشخیص حقایق، از انحرافات و کجرویها سخت و مشکل است.
کاپیتالیسم مدعی است که عادتا عصر نوینی آغاز گشته، انسانیت غل و زنجیرهای اسارت و بندهایش را پاره کرده و به سوی تجدد، آگاهی، سعادت و پیشرفت در حرکت است. کاپیتالیسم به این شیوه خود را میشناساند. گویا تمامی مراحل پیش از کاپیتالیسم در واپسگرایی، کهنهپرستی، توحش و جهالت سپری شده است. با ظهور کاپیتالیسم همه چیز زیر و رو گشته، و انسان در مسیر آگاهی و راستی گام برداشت. حیات مادی، معنوی و فکری توسعه یافت. کاپیتالیسم خود را به مثابهی نظام چارهیابی و راه حل همهی معضلات و مشکلات انسانیت معرفی مینماید. به همین منظور راه و روشهای زیادی ارائه میدهد و در مقایسه با نظامهای دیگر جهت لاپوشانی و باژگونی حقایق [و عوام فریبی] از بیشترین ابزار و امکانات برخوردار است. با توجه به این ویژگیهای کاپیتالیسم، تامل و درک واقعیات آن امری مهم است.
شالودهی هویت ایدئولوژیک کاپیتالیسم
هویت ایدئولوژیک کاپیتالیسم بر سه اصل اساسی استوار است. رهبر آپو این مقوله را در دفاعیات "دادگاه حقوق بشراروپا" در سه بخش خاطر نشان ساخته است و مرحله به مرحله حول کاپیتالیسم و مدرنیتهی کاپیتالیستی غور نمودهاند.
اصول سه گانهی، فکر و اندیشهی علمی، فردگرایی و انسانمداری (امانیسم)، از نکات اساسی هویت ایدئولوژیکِ کاپیتالیسم هستند.
بخش نخست، اندیشهی علمی؛
کاپیتالیسم، همزمان با توسعه اندیشهی علمی در اروپا سر برآورد. زمانی که دیگر کلیسا، الهیات و دین توان پاسخگویی به برخی از مسائل و موضوعات [پیشِ روی جامعه] را نداشتند، اندیشهی علمی توسعه یافت. اندیشهی علمی چیست؟ اندیشهای علمی است که برای دست یافتن به آگاهیای صحیح در مورد آن، به انجیل و قرآن، حتا به فرمودههای خداوند و سخنان اجداد و نیاکان نیازی نیست. از طریق تجربه در آزمایشگاه، تحقیق و جستجو، و مواخذهی عقلانی بدان دست مییابی. یعنی فکری نیست که سینه به سینه، از طریق اشخاص نقل و روایت شده باشد، و یا از اوامر خدا در قرآن و انجیل باشد. اندیشهای علمی است که بر اساس تحقیق، بررسی، پژوهش، آزمایش و تجربه شکل گرفته باشد.
اشخاصی که در اواخر سدهی 16 پیشاهنگی جنبش علمی را بر عهده داشتند، چه کسانی بودند؟ در زمرهی آنان میتوان از "فرانسیس بیکن و رنه دکارت" نام برد. "بیکن" گفته بود: "هر آنچه که آزمایش به اثبات نرساند را؛ نباید حقیقت پنداشت". یعنی تجربه [به عنوان معیار صحت و سقم] در دستور کار قرار میگرفت. البته نزد ما [لفظ] تجربه همچون کلمهای معمولی به نظر میرسد، چون ما بطور روزمره چیزهای زیادی را تجربه میکنیم. اما باید به این مسئله دقت داشت که، وقتی که ما تحت تاثیر و حکم دگماها و چارچوبهای نامنعطف [ذهنی] بزرگ شده باشیم، شهامت اینکه بعضی از چیزها را از صافی تجربه بگذرانیم، نخواهیم داشت. به همین سبب کسی در اروپای آن زمان جسارت رویارویی با تجربه را نداشت. چون که افکار ازبر و حفظیات بر فضای اندیشه حاکم بودند. یعنی همان چیزهایی که از طرف خدا و انجیل گفته شده بود. در نتیجه [در برابر هر نوع ساختارشکنی ذهنی، این سوال مطرح میشد]، مگر شما از خدا آگاهتر هستید!؟ به همین خاطر شهامت تجربهگرایی وجود نداشت.
آنچه که از سوی [بیکن] گفته میشد چنین بود: ما [باید] از طریق تجربه به حقیقت برسیم. مثلا، باید از طریق تجربه به [پاسخ] فلان معادلهی مجهول و [یا] کسب رضایت خاطر دربارهی [صحت] آن، دست یازیم. برای نمونه، آب از چه طریقی به بخار تبدیل میشود؟ [با استفاده از تجربه درمییابیم که آب] از طریق حرارت [به بخار تبدیل میشود]. یا [برای دستیابی به صحت] این مسئله، که چیزهایی که در انجماد بمانند فاسد نمیشوند. باید آزمایش و تجربه نمود. [صحت و سقم همهی] این مسائل با تجربه و آزمایش معلوم میگردد و بر اساس همین منطق، تجربه و آزمایش صورت میگرفت. "فرانسیس بیکن" نیز نهایتاً در فرایند انجام آزمایش درگذشت. آخرین جملهی پایانی حیاتش چنین بود: "تجربه پیروز گشت." در راه تجربه جان خود را فدا نمود و درگذشت. اما تجربه پیروز شد. فرانسیس بیکن اینچنین منطق فکری خود را حاکم ساخت.
زمانی که از "فرانسیس بیکن" یاد میکنیم، شخصی انقلابی، فقیر، زحمتکش و مخالف حاکمیت نبود. او متد علمی را کشف نمود. به شخصه فردی مشهور و سرشناس بوده، و با حاکمیت در انگلستان ارتباط نزدیکی داشته است. اجداد و خانوادهی بروکراتش با حاکمیت در پیوندی تنگاتنگ بودهاند. شاید گاهگاهی به اشکال مختلف دادگاهی شده و از کار برکنار شده باشند، اما دوباره به کار گرفته شدند. در کل آریستوکرات و منسوب به طبقهی فرادست جامعه میباشد. اما با فکر خود راه را بر تجربه باز نمود. دیگر بعد از آن مردم به [سکون در مرزها و محدودههای] تفکرات ازبر وحفظیات راضی نمیشوند. با انجام آزمایشات، به نتایج تازهای دست مییابند. هر بار که چیزهایی نو آزمایش میشوند نتایج تازهتری حاصل میشوند. سطح زندگی با کاربردی نمودن نتایج حاصله از آزمایشات ارتقاء مییابد. دستاورد آن نیز ابزار و اشیاء گوناگونی است، که رفاه [و آسایش] را در زندگی برای انسان به ارمغان میآورد.
همچنین [در مباحث اروپای آن زمان] شیوهی برخورد دکارت با عقل و شک نیز وجود دارد. نگرش او به هر چیز با شک و تردید بوده است. به همین سبب میگوید: "برداشتِ من از فلان مورد نه آنطور که به من گفته شده، بلکه باید آن را از راه عقل امتحان نمایم، [تا دریابم] که آیا عقل پذیرای آن هست یا نیست." بر این اساس در شناخت حقایق برخوردی اینچنین عقلانی، پیش کشید. این برهه در اروپا به عصری جدید؛ عصر تجربه، عقلانیت و علمگرایی مبدل گشت. [فروغ] عصر علمی، در تمامی عرصههای زندگی؛ نظیر ریاضیات، فیزیک و [در علم] زیست شناسی آغاز گردید. و چیزهایی تازهای آفریده شدند. به میزانی که تحقیق و تفحص پیشبرد مییافت، موارد نوینی بوجود میآمدند. هر چیز نوینی هم که پدید میآمد، نشاندهندهی آن بود که دگماتیسم، تعالیم کلیسا و افکار منتسب به خدا تا چه سطح و مقیاسی نادرست بوده و خلقها و تودهها را در جهل و نآگاهی قرار دادهاند، بنابراین در برابر آنها واکنش و نارضایتی شکل گرفته، و رد میشدند.
بر این اساس جنبش اندیشهی علمی که از سدهی 16 به بعد آغاز گشت، مستقل از ارادهی خداوند بوده است. تحقیق و تفحص انسانهای مستقل مبنای کار قرار میگرفت. البته این از جهات بسیاری مطلوب بود، موارد تازهای پدید میآورد. اما زمانی که به هویت ایدئولوژیک کاپیتالیسم مبدل میشود مضر و فاسد میگردد. دانشمندان در اروپا در مقابل پول و دستمزد کار نمیکردند، بلکه برای [پیشبرد و پیشرفت] علم فعالیت میکردند. این اشخاص حاضر به فدا نمودن جان خود بودند و در این راه کشته میشدند. تا این میزان فداکاری و ازخودگذشتگی وجود داشت، نه در ازای پول و چشمداشت به مادیات بلکه برای پیشرفت انسانیت و دستاوردهای آن فعالیت میکردند.
زمانی که کاپیتالیسم حاکمیت را در دست گرفت؛ خداوند، کلیسا، انجیل و تورات و غیره را تهی و بیارزش خوانده و علم را شالوده قرار داد. بدین جهت علم را در خدمت منافع خود بکار میگیرد. علوم شیمی، فیزیک، زیستشناسی و ریاضیات را در خدمت ایجاد کارخانه، صنایع و توسعهی تولید تحت انحصار میگیرد. و از این طریق پایههای حاکمیت خود را بر جامعه مستحکم مینماید.
اگر دقت نماییم ما نیز از آن به عنوان اندیشهی علمی نام میبریم، اما ما میگوییم، که این علم نیست بلکه علمگرایی (علم پرستی) است. علمگرایی یعنی علمی که از آزادی به دور است، اندیشهی علمیای که برای خود علم فعالیت نمیکند، و درجسجوی دانش و آزادی نیست. علمی است که مرزهای جستجو و تفحص خود را با توجه به چارچوب منافع و مصلحت [نظام] فرادست محدود و محبوس میکند.
به این گفتههای رهبر آپو توجه کنیم: "مخالف علم نیستم، اما با علمگرایی مخالفم. مخالف دین نیستم، اما مخالف دینگرایی هستم. دشمن ماشین و ابزارهای کاربردی نیستم، با ماشینگرایی مخالفم." یعنی هر آنچه که به زیر انحصار منافع طبقهی فرادست کشیده میشود سبب ایجاد و شیوع تخریبات میگردد.
برای نمونه ماشین وسیلهای خوب و مفید است، پیمودن مسافتهای طولانی را تسریع و آسان میگرداند. ما با ابزارهایی که مایحتاج انسان را برآورده میکنند، مخالفت نمیورزیم. اما ماشینگرایی بد و مضر است. ماشینگرایی سکتوری است که به پول و سود متکی است. در اینجا ضرورت (نیاز)، تعیینکنندهی [میزان تولید] نیست. خواستهها و نیازهای انسانها را به موازات تغییر مُد متحول میگرداند. یعنی جهت گسترشِ هر چه بیشترِ پدیدهی مصرفگرایی و کسب سود با غارت نمودن جامعه؛ انواع مختلف تولیدات بُنجل و مدلهای گوناگون فصلی و بهاصطلاح مختص به جوانان، زنان، سرمایهداران، کهنسالان و کودکان، بیآنکه نیازها و احتیاجات ضروری جامعه مدنظر گرفته شود، عرضه میشوند. اینها هم به نوعی تولید هستند، اما در خدمت سیستم اقتدار قرار میگیرند.
علم، از ضروریات جامعهی انسانی است که بدون آن [انسان] قادر به تداوم حیات نیست. انسان بدون علم فراموش خواهد شد، [میراث] تلاشهای فکری انسان از هزاران سال قبل [تا به امروز] موجود است. اگر انسانِ [نخستین] برای خود سنگی تراشیده باشد، این [عمل] گونهای علم است. اسطورهها [گونهای از] علم هستند، دین نیز به همین منوال، تمامی اینها افکاری در پی کشف حقایقاند. اما علمی که در انحصار حاکمیت قرار گیرد و برای [رفع نیاز] سیستم حاکم به تربیت و آموزش کادر و نیرو مبادرت ورزد، علم نبوده بلکه علمگرایی است.
علم حقیقی بایستی بطور ریشهای با سیستم حاکمیت مخالف باشد، زیرا علم به دنبال چیزهای نوینی است، اما سیستم محافظهکار است. سیستم چیست؟ سیستم خود را تاسیس [نموده] و [از خود] محافظت میکند. اما علم محافظهکار نیست، در جستجوی آزادی است. علم در راه رسیدن به حقیقت به میزانی که ارتقا یافته، بسنده نکرده، و خود را از سطحی به سطح دیگر گذار میدهد. هیچگاه به [نقطهی] نهایی [تکامل خود] نمیرسد. همیشه به دنبال یافتههای جدیدی است. به همین علت انسانهایی که به کار علمی مشغولند، بایستی به صورت مداوم با سیستم حاکمیت در تضاد باشند. اما امروزه، ارتشی از انسانها و دانشمندانی را میبینیم که به سیستم حاکم خدمت میکنند. علمگرایی همین است. کاپیتالیسم، در قیاس با فئودالیسم علم را اساس گرفت، اما این مهم به سبب فراهم نمودن آسایش و رفاه [حال] جامعه انجام نگرفت، بلکه برای استحکام حاکمیت و سلطهی خود، آگاهی و علم اجتماعی را به انحصار خود درآورده و تولیدات علمی را جهت کسب سود و منفعت، اساس کار خود قرار داد.
به همین خاطر در جستار حول هویت ایدئولوژیک کاپیتالیسم، گفته میشود که اندیشهی علمی یکی از اصول بنیادین هویت ایدئولوژیکی کاپیتالیسم است، در واقع اندیشهی علمی بسیار خوب و مطلوب مینماید. اما برخورد کاپبتالیسم با اندیشهی علمی نشان میدهدکه تا چه درجهای نه علمی، بلکه برخوردی علمگرایانه در راستای [خدمت به] منافع خود میباشد.
بایستی خرد و خردگرایی، همچنین علم و علمگرایی را به صورت منفک و متفاوت از هم، مورد برسی قرار داد. زمانی که به صورت اصطلاحی مدنظر گرفته میشوند، چه چیزی به ذهن متبادر میگردد؟ در آغاز این [برداشت] به ذهن خطور میکند، که [گویا] موجد فعالیتهای علمی و عقلانی به مرکزیت اروپا و غرب، مرد سفید پوست میباشد.
یعنی عقلگرایی و علمگرایی به مرکزیت اروپا، غرب و امریکای شمالی خود را بعنوان کانون [موجود در نظامهای دانایی بشری] به شمار میآورند. نظام دانایی خود را به عنوان حقیقتی مطلق تلقی میکنند و آن را نه نتیجه و حاصل تحقیق و تفحص تمامی بشریت، بلکه آن را نتیجهی تلاش و کوشش مرد سفید پوست برمیشمارند. به همین سبب در این علم، اقتدار، سلطه، نژادپرستی بیولوژیک و حاکمیت مردسالار حکمفرما است. بنابراین نه علمی آزاد، بلکه علمگرایی است. عقل آزاد نیست، بلکه خردگرایی است. اگر این مفاهیم بدین شکل مورد تحلیل واقع شوند، درستتر خواهد بود.
بنابراین بایستی این نگرش و دیدگاه [PKK] بخوبی درک شود. برای نمونه زمانی که ما برخوردی را غیر علمی و گاهاً علمگرایی و عقلگرایی میخوانیم، خواهند گفت که "PKK در [چارچوب] نفی عقل و علم گام برمیدارد." PKK بغایت همسو با عقلانیت و علم است، متد و روش علمی را سرلوحهی کار خود قرار میدهد. لیکن PKK علم را در چارچوب برداشتهای نژادپرستانهی گونهی مرد سفید در اروپای غربی و امریکای شمالی مدنظر قرار نمیدهد. اینگونه برخوردها با علم، به سبب انحصارگرایانه بودنشان مورد پذیرش ما نمیباشد. ...
برگرفته از درس گفتارهایی در باب ایدئولوژی اثر شهید رستم جودی
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42