فمنیسم و زنان
25 Tîrmeh 2014 În
در جنبشهای فمنیستی نیز به دلیل انحراف وجود عقدههای ایدئولوژیک باز هم نهادهای حاصل از فعالیت و مبارزه آنان که . . .
احمدی دهگلان
استثمار و بهرکشی و بردگی و حقارت، زن را به موجودی بیگانه در دنیا به درآورده و از او چیزی جز "انسان ابزار" بجای نگذاشته است. چیرگی و ستم قدرتطلبان تاریخ برای زن جز سیهروزی، خوشبختی و کامرانیای بدنبال نداشته است. سیل بردگی، ظلم وستم در حق زن تا کنون، خیس و خاشاک عقدهها و سرخوردگیها را با خود به همراه آورده و پشت سر تاریخ تلنبار نموده است که اگر عصیانی به پا خیزد همچنان وزش این نسیم مرضآور تا اعصاری دیگر سرنوشت زن را به باده میپیماید و زنجیر حقارت را بر دستها و پاهایشان زنگ زده و کهنهتر مینماید؛ لذا این مهم اهمیت قیام و رستاخیزی را میرساند که زن به ناچار باید بپا خیزد. قرنها و اعصار پر از پلشتی و تعفن رواداری ظلم ظالمان نقاب زده است که هیچگاه خورشید فریفتگیشان به گل غروب نمینشیند.
همراه با تحجر و سنگینهگی قرنها، قرن حاضر نیز کشیش را در این گل نشانده است. بالاخره انفجار زنگبار ستیز در قرن نوزدهم جرقه نابود گرش را میزند و عصیان آغاز میشود. انفجاری که آسمان 1840 را تار نمود. اما همچنان دستاویز بردگی فشردهتر گردید و خود را به قرن بیستـ که بیشتر ادعای رستگاری سر داده میشدـکشاند. فمینیستها برخاستند تا سر تاریخ را فرو پاشند و از لجن مظالم هزاران ساله برویند. اما این واقعیتی است که مبارزه با چنین ستمی به سرازیری تاریخ آسان نیست و به این ترتیب میبینیم که ویروسها همچنان از قرنی به قرن دیگر سرایت میکنند و در قرن بیستم نیز مسائل متعددی که از قرون وسطی بسط یافته بودند در ذهنیت فمینیسم غربی جای گرفته بود و اکنون نیز ادامه مییابد. چنانچه قید و بندها جسم و روح را به دگماها و ارتجاع گروه زده؛ که هم اکنون نیز طرد معیارهای اخلاقی مبهم و نیز بحثهایی چون اخلاقی جنسی دوگانه هنوز محافل جنسی دوگانه زن را هر چه بیشتر الینه ساخته و هویت "نیم زنـنیم مرد" بدان بخشیده است. که نتیجه آن نیز دورافتادن زن بیهویت از مبارزه برای خود است. امروزه انقلاب میطلبد و فریاد بر میآورد که مبارزه زنان باید توسط خود زنان صورت گیرد و اکتساب حقوق نمایند. آرمانگرایی غیر دگمایی با معیارهای صریح هرچه بیشتر لزوم خود را بر زبان میراند.
طالباند اما از بردهداران هنوز دست به زنجیر و نقاب بر چهرهاند. سرمایهداری زنان را بار دیگر برده ساخته و آنان را به شکل کار بدون دستمزد و سپاه ذخیره کار استثمار نموده و برای استثمار به موقع در اختیار داشت که به قول آنده میشکل اگر نیروی زن نبود انباشت سرمایه اگر غیر ممکن نبود، بسیار دشوار میشد. این برخورد سرمایهداری با جنس زن به مثابه دوباره "مرگ مدنی" میباشد که بیشتر آن جنس را از صحنه حیات اجتماعی طرد نموده ومیراند. این درحالیست که از قضا مطالبات اولیه جنس زنان نیز محدود و در همین راستا یعنی بهبود شرایط کار و برابری دستمزدها بوده است که بیشتر سرمایهداری را مخاطب قرار میدهد. این خواستهها هر چند قلیل مینمود اما درجوهر خود ضدیت با سرمایهداری را داشت. موضعگیری سرمایهداری بر چگونگی و انتخاب عمل و استراتژی فمینیستها تاثیر گذاشت. چنانچه عمل و استراتژی آنها متاثر از این موضعگیری بیشتر ابژکتویستی و پاراگماتیستی بوده که ود عقده جنسی ـ اجتماعی را دامن میزند. اگر زن آسیبپذیرترین عنصر جامعه هم در تاریخ و هم در معاصر شده است، مطمئنا انتخاب چنین راهکارهایی اشتباهات راهبردی را به همراه دارد.
با وجود چنین اوضاعی بعد از 1840 کمکم جنبش زنان شکل میگیرد و بسط مییابد. ایدئولوژی و مبانی انقلاب نیز حال چه متحرف و غیر متحرفـشکل میگیرند. بالاخره مبارزه تولد مییابد. فمینسیم که خود را پرچمدار بلامنازع این قیام دانست میدانیم که ایدئولوژی الزاما با احساسات، علاقهها، نفرتها، امیدها و هراسها آمیخته است. فمینیستها نیز در ایدئولوژی خود دچار مشکلات الزامات گشتند و تشنجات مرگبار را از سر گذراندند که درمبارزات آنان نموبارزی یافت. نیهلیسم و هراسهای ایدئولوژیک ناشی از ستم نبض جنبش را در کنترل خود گرفت. چگونگی شکلگیری جنبش فمینیستی و کیفیت و ماهیت مبارزات آن از لحاظ به وجود آمدن سرخوردگی و افراطیگری در علقهها و احساسات ناشی از سیستمهایی حاکم بورژوازی، خود حاصل طبیعی و جبر تحمیل شده تمدن بورژوازی اروپایی و غربی بود. اگر درخاورمیانه چنین حرکتهایی بدان شکل ظهور ننمودهاند، سبب آن، به شروط و ظروف همگانی فرهنگی و تمدنی برمیگردد. چه بسا هر فرهنگی رنگی مختص به خودـاز لحاظ کمی و فیـبه مجادله میبخشد. بعبارتی تمام ملزومات یک مبارزه رهایی بخش از قید و بندهای اجتماعی و سیاسیـایدئولوژیک نشات میگیرند و زاده میشوند. در کردستان مساله زن در محور و درجه دوم قرار گرفته و مسائل ناسیونالیستی مبهم و افراطی راه را بر ضرورت پیشبرد مبارزه زنان گرفته بود. این در حالیست که میبایست این را همچون اشتباهی محرز دانست و گذشته از آن بدان حقیقت رسید که مبارزه برای آزادی زنان در کردستان باید همگام با انقلاب اجتماعیـملی صورت گیرد؛ که در این صورت در مبارزه PKKاین امر روی داد که چیزی فراتر از یک جنبش فمینیستی بود چرا که خاص فرهنگ و تمدن و جامعه مربوط به خود بود. تاریخ تمدن کردستان را نیز در نظر داشته و بالاخره مبارزه را شکل داده است.
مبارزه ایدئولوژیک حقیقتا در مقابل "زن ابزاری" بود که مفهومی است که اسارت زنان در زنجیر انسانیت فریفته پدرسالار را تعریف و برملا میسازد. مردسالاری جهت ساخت جامعهای مطلوب ذائقه خود و به این خیال که اتوریته او منزلت، قدرت و سود را برای جامعه به همراه دارد، زن را به ابزاری مبدل ساخته بود که هر گونه ماهیت آرمانگرایی زنان را رد و محکوم میساخت که این خود, ناملایمات را دامن زده عقده را بیشتر میساخت. لذا تنها خود زنان میتوانند دلسوزانه در زمینه فعالیت نظری آستین بالا زده و با ایجاد باور و اعتمادی عظیم, نظریهپردازای کرده و به یک جنبش اجتماعی تبدیل شوند, به شرطی که در ورطه عقدهها و نفرتهای فمنیستی نیافتند؛ چرا که بر روابط اجتماعیشان با جنس مخالف ضربه میخورند. حال آنکه روابط یک زن با گروه زن دیگر موجب استقلال و در عرض آن زنی که پیشتر از اجتماع همجنسان خود بریده شده بود اکنون دیگر این روابط او را مجبور میسازد که در هر ارتباطی کنشی نشان دهد که آن کنش همان رابطه سیاسی و کار و عمل سیاسی است و یک ضرورت مبارزه میباشد. جدای از آن در سایه این کنشها و عملکردهای سیاسی حاصل از آن جوهر, روابط سالم سوسیالیستی و جمعگرایی برای زنان شکل میگیرد که هرگاه زنان و تشکلی که به موجب این فعالیتها پدید میآید, مایههای یک جنبش انقلابی ـ اجتماعی را بدانها میبخشد و همزمان با آنها از طریق سیاست و حیاتی سوسیالیته, کار نظری نیز پیشرفت مینماید و بدین ترتیب هم؛ 1ـ ایدئولوژی واقعی و آزادبخش زنان شکل میگیرد و 2ـ هم مجادله زنان رنگ یک انقلاب رادیکالگرایانه و جوهری را به خود میگیرد. این ممکنات در عرصه عمومی خلق و اکتساب میگردند. حال وقتی از مساله گذار از سیستم مردسالار بحث مینمایند همانا راه چاره, خط سیر مذکور میباشد. چنانچه فاعل, خود زن بوده و حرکت و جنبش نیز از آن او در اینجا معمولا گرایشهای رادیکالی در جنبش فمنیستها موجب بروز عقدههای جنسی گشته و این مهم در ایدئولوژی و فعالیت مبارزاتی آنها نیز به خوبی مشاهده میگردد. لذا مساله مهم این است که رویکردهای انقلابی و پشتکار در زمینه کار نظری موجب میگردد که جنبش زنان کردستان هنگام سازمانها و تشکلاتها مبارزاتشان دچار عقده نگشته و به ایدئولوژی آزادی زن نیز تسری نیابد. امروزه "زن توانمند" آنست که فرهیختگی انقلابیگری داشته باشد و در چنین دامهایی نیافتند. تعدیل موانع منعکننده مردسالارانه نیز از این طریق صورت خواهد پذیرفت؛ در غیر این صورت شخصیت "زن تابع" شکل میگیرد که هر زمان وابستگی بیش از حدی به خانواده و دیگر جنس پیدا میکند.
رویارویی انقلابی یعنی رویارویی با 1ـ جامعه سنتی و جنبشهای ناسالم فمنیستگرا و نیز گذار از آنها.
هویت برای زنان تلاش و فعالیت مستمر در زمینه کار نظری و آفرینش ایدئولوژی را ضروری میسازد. لذا این؛ 1ـ جامعه دگماتیک و متحجر سنتی, فئودالی و بورژوازی است که زنان را مخاطب قرار میدهد و در گوششان میخواند که مشکل شما هویتیابی نیست. 2ـ جدای از جامعه سنتی این گرایشات منحرف و افراطی فمنیستی است که با فریب ایدئولوژیک و عقدههای ایدئولوژیک سعی در تحریک احساسات زنان دارد که به خیال خود آنها یک عمل انقلابی است؛ شاید در شکل پوزسیون رادیکال باشد اما در جوهر, بنبست را موجب میگردد. لذا پرهیز از درافتادن در این مغاکهای ایدئولوژیک خودکشی انقلابی است.
در یک جامعه سنتی, زنان, بدون داشتن سازمان و یا تشکیلاتی از طریق مذهب و یا دستگاههای حاکم و پدرسالارانه تعریف میگردند. 2ـ در جنبشهای فمنیستی نیز به دلیل انحراف وجود عقدههای ایدئولوژیک باز هم نهادهای حاصل از فعالیت و مبارزه آنان که تا حدودی از آزادی نسبی عملکردها برخوردارند, توسط دیگر نهادهای قدرت در جامعه تعریف میگردند. 3ـ اما در جامعه دموکراتیک سالم, نهادهای زنان خود به تعریف خود میپردازند و از انتشار نهادهای استثمارگر دیگر رهایی مییابند. این موارد مهم در سه موج جنبش فمنیستی همچو ضعفی عظیم خود را برجسته نموده است. سه موج مهم لیبرال, رادیکال و مارکسیستی دچار این ضعف گشتهاند. چه، معرفت شناسانی نیز که همچو غرب همواره عقلانیت را با مردانگی عاطفه را با زنانگی پیوند دادهاند و زنان را کمتر از مردان میپندارند، همانا دچار عقده های ایدئولوژیک گشتهاند و در این زمینه مسایلی چون احساسات, علاقهها, نفرتها و شادیهای آمیخته در آگاهیهای ایدئولوژیک را تشخیص نداده و رعایت نمینمایند. لذا نه علایق, هویت و دغدغههای زنان را به خوبی شناخته و جهتدهی مینمایند و نه چگونگی و کارآمدی زنان را به طور سالم با جنس مخالف, درست ارزیابی کرده و میکنند. بنابراین اینست که فمنیسم به مثابه فلسفه, یکسان بودن جنس مونث را با مذکر مردود میداند. احتراز از هویتیابی فمینیستها تنها رد و انکار تمامی اصول و قواعد اخلاقی سنتی و جامعه سنتی را به همراه داشته و فراتر از آن راهچاره را به تصریح ننمایانده و با ارزیابی اعمال اجتماعی یک شخص فیمینیست میتوان فهمید که آنها انتخاب راه بیقید و بند رهایی از وابستگی، با استفاده از انزجار و جبههگیری قاطع و ضدیتگرایانه فلسفی خود را در مرکز توجه قرار دادهاند. این میرساند که واپسزدگی و سرکوب در آنها باعث کنشهای ناهنجار و نابسامان گشته است. این سرخوردگی و عقدهها در فمینیستهای تندرو بسیار شدید است و بدان نتیجه مضحک انجامیده که طبیعت زن را رد و مورد تنفر قرار میدهند تا آنجا که بنیادینترین دلیل ستمدیدگی زنان را تفاوت جنسی آنان میدانند. اما تفاوت مردان و زنان ناشی از طبیعت آنان نیست. بدان معنا که مردان میتوانند به آزادی برسند و زنان در ذات خود محکوم به اسارت.
افکار و نظریههای فمینیستهای لیبرال و یا مارکسیست و اگزیستانسیالیست نیز از آن ضعف برخوردار بوده و از خصوصیت فراخ و وقار انقلابی برخوردار نمیباشد. این مساله واقعیت دارد که خصوصیات خاص زنان همانند مادرشدن، زایندگی آنان و تمایلات جنسی خاصشان و نیز نقش آنها در پرورش کودکان، موقعیت آنها را تعیین مینماید اما ارزیابی نظری از آن مسائل همچون مسائل بازدارنده، یک ضعف دیگر فمینیستی است و لذا شکوفایی انقلابی را در خود ندارد.
خردهگیریها و تحلیلات فوق ذکر جدا از در نظر داشتن مبارزات فمینیستی که جوانبی مثبت را به همراه داشته موارد معیوب را مورد انتقاد قرار میدهد تا بازآفرینیای نوین صورت گیرد و آن مشعلی را که زنان کارگر در سال 1840 فروزان ساختند با کورباد کجرویها خاموش نگردد.
درکردستان جنبش زنان باید به جوهر راستین خود دست یابد و مطابق فرهنگ و تمدن خودی، گل مبارزه آن سرشته شود. چه این پتانسیل عظیم را در خود دارد و مناسبترین عرصه جهانی برای پیشبرد ایدئولوژی زن بر حسب مصلحت و نیز شروط و ظروف، کشورهای در حال توسعه و جهان سوم میباشند چرا که در این کشورها مبارزه رهایی زنان هنوز نو پا بوده و آن مراحلی را که فمینیست غرب طی نموده این کشورها طی نکردهاند. لذا با گرفتن محاسن جنبشهای فمینیستی غربی و پرهیز از معایب آن سعی در خلق انقلابی نوین حتی در سطوح جهانی نماید. "عرصه سوم" که در جامعه مدنی به مساله زن اختصاص داده شده این وظیفه مهم را عهدهدار گشته و برآورده مینماید.
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42