پارادوکس هویت زن زیبا و نظام کالایی
12 Nîsan 2015 Yekşem
مصرف کالاهای مشتقشده از زن به راحتی و بدون هیچگونه مانع اخلاقی و وجدانی صورت میپذیرد...
شهید مانی کیاکسار
دیباچه
زیبایی و مدگرایی از جمله مقولاتی هستند که امروزه در جو تبلیغاتی نظام سرمایهداری تشخیص آنها از یکدیگر و تفاوت آنها به فراموشی گراییده است. اگر چه مباحث زیباییشناختی مرتبط با شاخههای فلسفی و هنری میباشند و ارتباط چندانی میان این بحث با شیوههای خودآرایی و بکارگیری لوازم آرایش جهت حصول چهره و اندامی به ظاهر جذاب نداشته باشد ولی از سوی نظام سرمایهداری به چنان سادهانگاریی محکوم گردیده است که در بسیاری مواقع یکی پنداشته میشوند.
ابعاد خطرآفرین این همگونسازی و سادهانگاری, زیر لایههای قطوری از افسانهسازیهای نظام پنهان گردیده و از اینرو به صورتی سهل و آسان از سوی جامعه پذیرفته شده است؛ به عبارتی روشنتر, فرد و جامعه در سایهی این سادهانگاری و افسانهسازیها بر نقش کالایی خود در مناسبات اجتماعی آگاهی نداشته و لذا با هرگونه عملکرد خود, آب به آسیاب نظام خواهند ریخت. کالاشدگی مذکور را به دلیل ماهیت مردسالار نظام, میتوان به وضوح در شیوههای برخورد با جنس زن مشاهده نمود. در واقع فرمول کالاکردن نوع انسان, مشتقی چندباره از همان معادلهی نخستین به بندگیکشاندن الههی مادر در ساختار دولت ـ شهرهای سومری میباشد. حس نیرومند زیباییشناسی زنان ـکه از پیوند تنگاتنگ این جنس با طبیعت نشأت گرفتهـ از سوی نظام سلطهجوی سرمایهداری به محور تبلیغاتی نظام تبدیل شده و همچنان که ذکر شد در سایه همگونسازی موجود, این احساس خلاق به سرمایهیی فعال در چرخهی اقتصادی بدل گردیده است.
شایان ذکر است که کالبدشکافی این بعد از کالاشدگی آدمی و بویژه جنس زن, کار آسانی نبوده و هر آن افتادن به دام تعاریف انتزاعی نظام, احتمال ضعیفی نمیباشد. برای به حداقلرسانیدن این احتمال, مبنا قراردادن پیشفرض "حس زیباییگرایی انسان با ظهور نخستین جامعهی طبقاتی با ضد انقلابی مواجه گردیده و به انحراف کشیده شده است" سودمند خواهد بود؛ البته براهنی قانعکننده در خصوص درستی این فرض وجود دارد که در حوصلهی این مقاله نمیگنجد. همچنین این مطلب بدان معنا نیست که هر آنچه که در طول تاریخ طبقاتی موجود همچون دستاورد هنر و حس زیبایی دوستی انسان خلق گردیده, بخشی از دستاوردهای نظام بوده و لذا منفور و نازیباست؛ بلکه برهانی خواهد بود بر اثبات فریبهایی از این دست "زیبایی در هر زمانهیی معیاری مختص به خود داشته و نزد هر طبقه و جامعهیی متفاوت است». چرا که از سنگسازههای سادهی دوران نوسنگی گرفته تا آثار نقاشان معاصر, همگی زیبا بوده و بازتابی از هنر واقعی انسانند که در چارچوب دروغهای نظام نمیگنجد.
شمهیی تاریخی از کاربرد لوازم آرایشی
در بررسی تاریخ کاربرد لوازم آرایشی از سوی انسان (سنگهای رنگی, رنگهای گیاهی, زیور آلات مسی و طلایی و غیره) در جوامع مختلف با کارکردهای متفاوتی روبهرو خواهیم شد ولی به طور کلی کاربرد این لوازم را میتوان به طور کلی به دو مورد کاملا متفاوت دستهبندی نمود. نخست, کارکردی که این لوازم در جامعهی طبیعی داشتهاند و دیگری کارکردی مختص به جوامع طبقاتی اعم از بردهداری, فئودالی و سرمایهداری.
اگرچه در خصوص جامعه طبیعی نیز اصطلاح "لوازم آرایشی" را به کار بردهایم ولی باید اذعان داشت که لوازم مذکور در شکل ابتدایی خود (سنگهای رنگی و حتی برگ درختان) تنها کاربردی شناسهیی و هویتی داشتهاند. هر کلان با مبنا قراردادن شیوهی خودآرایی مختص به خود, اعضایش را بازشناخته و بدین گونه شناسنامهیی برای خود کسب مینماید. همچنین به کارگیری این لوازم, راهکاری جهت همرنگسازی خود با طبیعت به عنوان سرچشمهی هستی و به احتمال بسیار قوی توتم کلان میباشد. توتم, سمبل شعور و آگاهی کلان بوده و لذا میزان شعور و آگاهیای که جامعهی کلان بدان دست مییابد, مدام با توتم سنجیده شده و آن را با خلاقیت خویش پیوند میدهد. همچنین کلان ساختاری است بر محوریت زن و این ادعا طبق سنگنوشتههای بهدستآمده از آن دوران قابل اثبات است. در واقع, این محوریت به اقتضای تجربهی ژرفتر زندگی و طبیعت ویژهی زن بر عهدهی زن نهاده شده و لذا تلاش بیشتری از سوی وی جهت هماهنگی و همرنگی با طبیعت صورت پذیرفته است. قویبودن حس زیباییخواهی و زیباییشناسی زن را میتوان به احتمال بسیار قوی مرتبط با این رابطهی ظریف میان او و طبیعت دانست.
به عبارتی دیگر, حس زیباییشناسی انسان و میل به زیبابودن, بازتابی از تنوع و قوانین موزون موجود در طبیعت است که اعضای کلان و پیشاپیش زن ـ مادر درصدد تفوق بر آن میباشند. این حس, بخشی از هوش عاطفی آدمی بوده که عامل هستیبخشی است. از آنجا که در این جامعه, افراد در اندیشهی کسب شخصیتی مجزا از کلان نبودهاند و نیز به دلیل عدم وجود امتیاز, سلسله مراتب و استثمار, فارغ از هرگونه رقابت جنسی و اقتصادی بوده است, لذا به هیچ وجه نمیتوان کاربرد لوازم خودآرایی را مرتبط با آنها پنداشت.
شکلگیری نخستین ساختار طبقاتی در تاریخ بشریت, ساختار کاملا ناهمسازی را با آنچه که در جامعهی طبیعی بدان اشاره نمودیم پایهریزی مینماید؛ ساختاری که با اولین ضد انقلاب علیه زن در ارتباط بوده و تا به امروز نیز تداوم یافته است. این ضد انقلاب, جنس زن را گام به گام به بافت هیراشیک و طبقاتی کشانده و اندک اندک خصوصیات نیرومند اجتماعیاش را از وی میستاند. این ضد انقلاب در چنان سطح وسیع و فراگیر ایدئولوژیکیای علیه زن و موقعیت اجتماعی وی صورت گرفته و به تبلیغات پرداخته که حتی زن نیز در ذهنیت خود آن را به عنوان سرنوشت خود قلمداد نموده و تنسپردن به رعایت ضروریات آن را حیاتی میانگارد.
حس زیباییخواهی زن, از جمله مواردی است که بهواسطهی بازتعریفهای منحرف نظام هیرارشیک, به ابزاری در خدمت تبلیغات ایدئولوژیک نظام بدل گردیده است. از این به بعد "زیبایی" به امتیاز, سرمایه و اقتدار مبدل میشود و در طول حاکمیت جامعهی طبقاتی, با توجه به ویژگیهای هر عصر, انحرافاتی دیگر بر میل به زیبایی افزوده میشود.
از آنجا که ذهنیت انسان جامعهی طبیعی با سه پایهی نظام هیرارشیک مالکیت, حاکمیت و فشار ناآشناست, عادتدادن وی به این نظام کار آسانی نبوده و بر این مبنا حاکمیت درصدد تغییر ذهنیت جامعهی طبیعی بوده و در نخستین مرحله به عرضهی زن در اولین شکل فاحشهخانهها ـ مسقطین و موساکادمها ـ میپردازد. در واقع نظام برای تحمیل بردگی خود, محور نظام جامعهی طبیعی یعنی زنـ مادر را هدف قرار میدهد. بردگی زن تنها جنبهیی ذهنی نداشته و تمامی رفتارها و حرکات, عواطف, نظام صوتی و لباس پوشیدن وی را دربرمیگیرد. در عصر جامعهی بردهداری به بینی, گوش, دست و پاهای او حلقههایی تحت عنوان زیبایی زده میشوند؛ این حلقهها نماد و سمبل زنجیرهای نظام بردهداری میباشند. در قرون وسطی و حاکمیت فئودالیسم, کمربند بکارت نیز بر این مجموعه افزوده میشود و دوباره تحت عنوان زیبایی, دیدگاه نامأنوس ناموس و اخلاقی تکجانبه بر وی تحمیل میگردد. در عصر سرمایهداری نیز با اشاعهی کذبیاتی همچون "محرومیت خود از زیبایی را با مصرف لوازم آرایشی X جبران نمایید" بازار مصرفی جهانی ایجاد شده و بردگی خودخواستهیی تحمیل میگردد.
زن, کالایی در خدمت کالاهای نظام بردهداری کاپیتالیستی
جهت درک بهتر بردگیای که در نظام سرمایهداری بر جنس زن اعمال میشود, شرح مختصری از آنچه که این نظام برای بردگی سنتی زن به ارمغان داشته است, گویای ناگفتههای بسیاری خواهد بود. رابطهی نظامهای سلطهگر با آزادی به گونهیی است که این نظامها درصدد بهکارگیری شیوهیی حساس و انعطافپذیر برای ادامهی موجودیت خود هستند. زنی که دربارهی عشق به او حماسهها و داستانها نوشته شده با زنی که محکوم به زشتترین و خشنترین بردگی شده, یکی است. زن بسان قناریی در قفس ـ خانهی تحت حاکمیت مرد ـ است؛ شاید دوستداشتنی باشد ولی یک اسیر است. اگر زن تا حدودی به آگاهی جنسیتی دست یابد, بیشک کلیهی ارزشهای نظام را به کناری نهاده و از قفس موجود فرار خواهد نمود. برخورد و رفتار نظام کاپیتالیستی نیز بر مبنای همین رفتار منعطف میباشد و بدینگونه کالاشدگی را بر زن تحمیل مینماید.
همچنان که اشاره شد, زن بسیار قبل از پیدایش پول به موضوع خرید و فروش و کالای مبادلاتی نظامهای اقتدارگرا مبدل گردیده است؛ در دوره بردهداری کلاسیک, زن به عنوان بردهیی در با میرسد. در دورهی فئودالیسم وضعیت مذکور به شکل کنیزکها گسترش مییابد و در نهایت در عصر امروزی که تحت عنوان سرمایهداری شناخته شده, هر عضو بدن او به صورت کالایی مستقل و قیمتگذاریشده به بازار مصرف عرضه میشود.
به طور کلی از آنجا که کلیهی مناسبات اجتماعی در نظام مذکور مطابق با خواست بازار تعیین میگردند, لذا هر چیز از حوزهی فرهنگی گرفته تا حیات سیاسی و در راس آنها مناسبات انسانی در چارچوب تقاضای بازار مشخص میشوند. در نظام مذکور کالاشدگی مناسبات اجتماعی به چنان حدی ارتقاء یافته که حتی امکان عرضهی مقولاتی همچون وجدان و شرف که به خودی خود کالا نیستند, مهیا گردیده و با عرضهی آنها از سوی صاحبان خود, شکل مادی و کالایی به خود میگیرند. از منظر این نظام, وجود زن به خودی خود دارای هیچگونه ارزشی نبوده و تنها با عرضهی آن به بازار مصرف و جایگیری در فرآیند مبادلات تولیدی به سرمایه مبدل میگردد. چنین برخوردی, زن را فاقد روح و احساس پنداشته و به وی تنها به عنوان ماشین تولید کالاهایی از قبیل دست, ران, چشم و اندامهای جنسی و غیره مینگرد. زن که تا قبل از ظهور نظام مذکور تنها ملک خانواده به حساب میآمد, این بار به طور کلی در ماشین تولید نظام جذب میگردد. از این رو میتوان ادعا نمود که بازخواست سرکوبشدگی زن صرفا محدود به زن نبوده بلکه عبارت از بازخواست کلیهی روابط تولیدی و مالکیتی نظام است. در واقع برای درک این مطلب تشبیه زن به زمینی که هیچگونه کاری بر روی آن صورت نگرفته و بکر است و لذا فاقد ارزش تولیدی بوده و تا کاری بر روی آن صورت نگیرد به عنوان سرمایهای قلمداد نمیشود, روشنتر و صریحتر خواهد بود.
تلاشهایی که از سوی زنان جهت احقاق حقوقشان صورت گرفته, تا به امروز قادر نبوده که خود را از چارچوب هویت شبیهسازیشده توسط مرد برهاند و بدینگونه کالاشدگی آن, شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است. هرچند که این تلاشها با تاریخ فداکاری هزاران زن آزادیخواه نقش بسته باشد, ولی به دلیل عدم تحلیل صحیح نظام, حربهیی موثر به دست نظام دادهاند که به واسطهی آن, نظام جلوهیی آزادیخواه به خود گرفته است. نمود این مطلب را میتوان در محوریبودن زن زیر لوای آزادی در کلیهی تبلیغات اقتصادی ـ سیاسی و فرهنگی نظام مشاهده نمود. مطرحساختن سنتشکنی نظام سرمایهداری و گشودن قید و بندها و زنجیرهای اسارت زنان, بیش از عوامفریبی دستگاه تبلیغاتی نظام, چیز دیگری نمیباشد.
به انحراف کشانیدن روابط جنسی میان زن و مرد تحت عنوان آزادی و گسترش منطق سکسولوژی و ظهور پورنوگرافی در جامعه, آخرین اختراع افیونی است که برای به استثمارکشیدن خلقها از طریق زن به کار گرفته میشود؛ به عبارتی دیگر نظام, زن را به کانون تخدیر و لیبرالیزهکردن خلقها مبدل نموده است.
زیبایی انتزاعی
بردگیای حقیقی
همچنان که در ابتدا نیز بحث شد, حس زیباییگرایی نوع انسان به سبب ارتباط خواص او با طبیعت از نیرو و توانمندی چشمگیری برخوردار است و در واقع میل به زیبابودن بازتابی از وجود قوانین و تناسبات زیبای طبیعت است. این حس اگرچه به انحراف کشیده شده ولی همچنان به موجودیت خود تداوم بخشیده است. با این وجود این حس در چارچوب نظام کالایی سرمایهداری, چهرهیی مادی به خود گرفته و به نماد نظام سرمایهداری مبدل گردیده است. بر این مبنا, خودآرایی و بکارگیری لوازم آرایشی, راهکارهایی ضروری جهت تأمین و تضمین موقعیت کالایی افراد جامعه و بهویژه زنان میباشند. همچنان که ذکر شد, نظام در راستای به بردگیکشاندن زن و نتیجتا به بردگیکشاندن جامعه, راهکارهای متنوع و منعطفی به کار گرفته است. به انحرافکشاندن خواستهای درونی زنان و از جمله حس زیباییشناسی آنها در زمرهی این نوع راهکارها محسوب میگردند.
ذهنیت مردسالار حاکم بر نظام, منطبق با خواست تولیدکنندگان و فروشندگان لوازم آرایشی و لباسهای مُد به صورتی روزانه و با استفاده از دستگاههای تبلیغاتی وسیع خود و تدوین برنامههای متنوع ـ نمایش مانکنها و لباسهای مُد ـ شکل آرایشی دلخواه خود را به عنوان زیبایی بر اذهان تلقین میکنند. شاید چرخهی تولیدی این لوازم چندان مهم به نظر نرسد ولی واقعیت امر آن است که این چرخه یکی از پر درآمدترین صنایع نظام را تشکیل میدهد؛ چرا که در این صنعت, خواست خریدار توسط تولیدکنندگان از قبل قابل تغییر و تحول است. به عبارتی دیگر تولیدکننده و فروشنده بر طبق نیازهای تولیدی خود, خواست خریدار را تعیین مینمایند. دگرگونسازی مدها و معیارهای زیبایی و اختراع معیارهای نوین و لوازمی که دستیابی به این معیارها را میسر میسازد, نمود بارز این مطلب میباشد. علاوه بر این, دگرگونسازی معیارهای زیبایی, به همراه خود تکانههای اجتماعی شدیدی را به دنبال دارد. جنس زن در مقابل این تکانهها از کمترین مکانیزم تدافعی برخوردار است. زن کالاشده علاوه بر کالاشدگی خود, جهت عرضه خود به عنوان کالایی مطلوب بازار, نیازمند تهیه کالاهای آرایشی به عنوان مواد خام و اولیه میباشد. زنان شاغل در مراکز تولیدی, اداری و حتی زنانی که مجبور به تنفروشی میباشند, به عنوان زیرمجموعهیی از کل زنان, آسیبپذیرترین مجموعه در رویارویی با این تکانهها میباشند. هرگونه تغییر معیار زیبایی از سوی نظام, در صورت تأخیر در هماهنگی با آن با احتمال بسیار قوی ازدستدادن کار برابر میباشد. همچنین زنان با درآمد متوسط یا کم ـ بویژه در کشورهای در حال توسعه ـ با عوارض روحی و روانی عدم توانایی اقتصادی, جهت تهیه این مواد نیز متأثر میگردند.
مُدسازی و بازتعریف معیارهای زیبایی از سوی دسته قلیلی, راه را بر هرگونه گزینش آزادی نیز میبندد. از تبعات منفی این مُدسازی میتوان به گرایش جامعه به سوی همگونی و تکرنگی اشاره نمود. این گرایش به هیچ وجه با تمایلات درونی انسان مطابقت نداشته و متضاد با آن است. حس زیبایی که با الهام از تنوع طبیعت, قادر به خلاقیت بود در سایهی این دستگاه سود و سرمایه اندک اندک به خاموشی میگراید.
از سوی دیگر ذهنیت مردسالار نظام, با تکیه بر پشتوانهی تاریخی خود, نگرش خودکم بینی را در میان جنس زن در سطح وسیعی گسترش داده و از این طریق بر تبعیضات جنسی خود سرپوش مینهد. گرایش شدید زنان به ایفای نقشهای مردانه و حتی شیفتهساختن مردان از طریق زیبایی ظاهری تعریفشده نظام, حاکی از کارکرد موفق ماشین تبلیغاتی آن میباشد. بکارگیری لوازم آرایشی, چالهی دیگری است که از سوی نظام به این جنس توصیه میگردد. نگرش مذکور زیبایی را مترادف با میزان بکارگیری لوازم آرایشی معرفی مینماید, لذا معیار زیبایی و متقابلا جبران کمبودهای روحی و روانی با میزان پولی که صرف تهیهی لوازم آرایشی شده است, سنجیده میشود.
همچنین زیبایی ساختگی نظام, شیوههای مصنوعی ارضای گرایشات درونی و طبیعی انسان و در راس آنها, ارضای غریزهی جنسی را به همراه داشته است. در جامعهیی که چیزی برای مصرفکردن باقی نمانده, مصرف کالاهای مشتقشده از زن به راحتی و بدون هیچگونه مانع اخلاقی و وجدانی صورت میپذیرد. مصرف "زن کالاشده" بازار رقابتهای جنسی را رونق بخشیده و بهکارگیری مجدد لوازم آرایشی و زیبایی بازتعریف شده, اجباری جهت عرضهی کالا به صورت خواست بازار مصرف خریداران میباشد.
به طور خلاصه میتوان چنین اظهار داشت که لوازم آرایشی, «بت» ویژهیی است در دنیای بتپرستی عمومی کالاها. این بت در رابطهی میان آدمیان به شخصیت دست یافته و خود "رابطه" را به "اشیاء" مبدل مینماید. این بت حول محور روابط دوسویهیی که میان جوانان ـ پیران و زنان ـ مردان ایجاد نموده, خود را سر پا نگه میدارد. ویژگی بکارگیری لوازم آرایشی علاوه بر تحریک روابط جنسی میان زن و مرد که به سطح رقابتی رسیده و به پدیدهی پورنوگرافی مبدل گردیده, جوانان را مسنتر و پیران را جوانتر از سن حقیقی آنها نشان میدهند. نگرش خودکمبینی و فشارهای اجتماعی بحثشده, ریشههای اصلی این انکار هویت جوانی و پیری زنان را تشکیل میدهد.
به طور اجمالی و نه به عنوان نتیجهگیری میتوان چنین اظهار نمود؛ حس زیباییخواهی و میل به زیبابودن گرایشی طبیعی است که نشأتگرفته از ارتباط نخستین آدمی با طبیعت بوده ولی با انحرافات نظامهای قدرتگرا مواجه گردیده است. لذا تنها راه صحیح مقابله با آن بازتعریفی خواهد بود که زنان از معیارهای زیبایی ارایه دهند. معیارهایی که پیوند با طبیعت را مبنا قرار داده و هویت زنبودن جامعهی طبیعی را از نو حیاتی تازه ببخشند. دستیابی به این معیارها, تنها با کسب آگاهیهای جنسیتی راستین و انقلاب زنان میسر میباشد. تا زمانی که زن به نیروی خلاقی که از هویت زنبودن وی نشأت بگیرد دست نیابد, هرگز قادر به برپایی انقلاب و گریز از مدار جاذبهی نظام کالایی و مصرفی سرمایهداری نخواهد بود. زنبودن عین زیبایی است و بازتعریفی که بر این مبنا از زیبایی صورت پذیرد, گامی در راستای ایجاد جامعهیی آزاد خواهد بود.
منابع:
ـ کتاب دفاع از یک خلق (عبدالله اوجالان)
ـ مانیفست آزادی زن در قرن بیست و یک
ـ آرایش, مد و بهرکشی از زنان (الوین رید)
ـ نظریهی ارزش مارکس
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42